متن نوحه حضرت رقیه حاج علی انسانی
مجموعه اشعار منتخب متن نوحه حضرت رقیه از حاج علی انسانی برای شب سوم محرم
اشعار زیبا و سوزناک علی انسانی برای حضرت رقیه سلام الله علیها
متن نوحه ویرانه شد گلشن - حاج علی انسانی
چشم انتظـاریها به سر آمد خورشید زهرا جلوه گر آمد
تنهـا امیــدم از سفــر آمد امشب بـه دیدارم پدر آمد
ویرانه شد گلشن چشم همه روشن (2)
من ماه خود را در طبق دیدم رنگین ز خون رخسار حق دیدم
در شـام ظلمانی شفـق دیدم مهــر رخِ ربُّ الفلــــق دیــدم
ویرانه شد گلشن چشم همه روشن (2)
امشـب بــه دیدار آمده یارم در مقدم او جان به کف دارم
لـب بـر لبـش با گریه بگذارم از ماه رویـش بـوسه بردارم
ویرانه شد گلشن چشم همه روشن (2)
طور تجلّا گشته غم خانه جانان من شد شمع ویرانه
جـان من مظلومه پروانه تا جـان دهم در راه جانانه
ویرانه شد گلشن چشم همه روشن (2)
بـا یــاد او شبها به سر بردم از قاتلش دائم کتک خوردم
هر لحظه زنده گشتم و مردم با آنکه مثــل لاله پـژمردم
ویرانه شد گلشن چشم همه روشن (2)
سینه سپر پیش بلا کردم شـام بلا را کربلا کـردم
خون بر دل اهل ولا کردم ننگ عـدر را برملا کردم
ویرانه شد گلشن چشم همه روشن (2)
مسافران صفر 2 - علی انسانی
متن نوحه این مزار مرغکی بی آشیانست - حاج علی انسانی
این مزار مُـرغکی بیآشیانهست
قبر یک طفل یتیم و نازدانهست
من یتیمام من یتیمام من یتیمام
عمّه جان دیگر نمیگیرم بهانه
بلبل تـو امشب افتـد از ترانه
من یتیمام من یتیمام من یتیمام
بِه بـود از گُلسِتـان، ویـرانۀ من
گشته این ویرانه مهمانخانۀ من
من یتیمام من یتیمام من یتیمام
مسافران صفر 2 - علی انسانی
متن نوحه بیا عمه امشب قمر آمده - علی انسانی
بیا عمّه امشب قمر آمده
پدر رفته با پا به سر آمده
اگر دل دو نیمام نگویی یتیمام پدر آمده
دلم عمّه امشب خبر میدهد
شبـم را امیـد سحـر میدهد
اگر دل دو نیمام نگویی یتیمام پدر آمده
دو چشمش نگویم چرا بسته است
پـدر از سفـر آمــده خستـه است
اگر دل دو نیمام نگویی یتیمام پدر آمده
تو آگه ز سوز و گداز منی
تو تنهـا خریـدار ناز منی
اگر دل دو نیمام نگویی یتیمام پدر آمده
مسافران صفر 2 - علی انسانی
متن نوحه بیا عمه که امشب خرابه شده گلشن - علی انسانی
بیا عمّه که امشب، خرابه شده گلشن
پدر آمد و بـرگو، که چشم همه روشن
کنم جان به فدایش برای رونَمایش
واویلا واویلا واویلا واویلا
بگو عمّه که دیشب، پدر پیش که بودست
چـرا سـرش شکسته، چـرا لَبَش کبودست
کنم جان به فدایش برای رونَمایش
واویلا واویلا واویلا واویلا
اگـر بـه پـا نخیـزم، مگو ادب ندارم
که بهر عُذرخواهی، رمق به لب ندارم
کنم جان به فدایش برای رونَمایش
واویلا واویلا واویلا واویلا
ز بس که پیش دشمن، سپر به کودکان شد
بیـا و عمّه را بین، کـه این سپر کمان شد
کنم جان به فدایش برای رونَمایش
واویلا واویلا واویلا واویلا
تـویی آینۀ من، منـم مـرغ سخنگو
ولی طوطی سَبزت، شده رنگِ پرستو
کنم جان به فدایش برای رونَمایش
واویلا واویلا واویلا واویلا
مسافران صفر یک - علی انسانی
متن شعر بیا ای سر بـه ویران با من ویران نشین سر کن - علی انسانی
بیا ای سر بـه ویران با من ویران نشین سر کن
بُـزرگی کـن شبی را سـر در این کلبۀ محقـر کن
ستـاره هـر چـه بـاشد می فـزاید جلـوۀ مـه را
بتاب ای مـاه و دامان من امشب پُـر ز اختر کن
اگر غنچه بخندد، بـاز گردد، گل شود، غم نیست
نظـر ای بـاغبـان بـر غنچـۀ نشکفته پـرپـر کن
اگـر چـه پـای تـو بـر دیـدۀ گـل هـا بود، امـا
بیـا ویرانه یی را هـم بـه بـوی خود معطـر کن
زبـان را نیست نیرویی کـه گـویـم، عمه ممنونم
تـو بگشا لعل لـب، از او تَشّکُـر جـای دختر کن
نه جای تو، نه جای عمه، نه جای من است اینجا
مـرا هَمـره بِبَـر زیـن جـا و، همبـازی اصغـر کن
یک دم - علی انسانی
نوحه واحد سنتی ویرانه روشن شد - حاج علی انسانی
امشب خرابه از رخ تو مثل گلشن شد
ویرانه روشن شد
شکر خدا دیدار رویت قسمت من شد
ویرانه روشن شد
کِی جای سلطانی شده در کنج ویرانه؟
ای جان و جانانه
کاشـانۀ بی بـام و در، وادی ایمن شد
ویرانه روشن شد
از چـه علـیّ اصـغـر خـود را نیـــاورده
پنهان کجا کرده
شاید که او هم کشته از بیداد دشمن شد
ویرانه روشن شد
خواهم بگویم با پدر عمه فداکارست
از بس وفادارست
با چلچراغ اشـک او خانه مُـزّیَن شد
ویرانه روشن شد
تـا بوده گـل در اختیـار بـاغبان بوده
با او گل آسوده
من آن گلم که باغبانم زیبِ دامن شد
ویرانه روشن شد
یک دم- علی انسانی
نظرات (۱)
حسن فرحزادی
درود خدا و رسول خدا وائمه خدا بر حضرت استاد انسانی روح پدر و مادر وصبیه محترمه شأن شاد