اینستاگرام نوحه باران

متن نوحه ترکی

متن نوحه احوالات حضرت ام البنین (س) - ترکی و فارسی

منتخب اشعار مذهبی و عاشورایی ترکی و فارسی مناسب متن نوحه احوالات حضرت ام البنین سلام الله علیها


در احوالات حضرت ام البنین (س)

 

جز او بقیع زائرِ خلوت نشین نداشت

در کوچه باغِ مرثیه ها خوشه چین نداشت

 

نجوای غمگنانه ی این مادرِ صبور

تأثیرِ کمتر از نفسِ آتشین نداشت

 

جز چشمِ او که چشمه ی احساس شد کسی

یک آسمان ستاره به روی زمین نداشت

 

با آنکه خفته بود به خون ، باغِ لاله اش

از شِکوه کمترین اثری بر جبین نداشت

بعد از به دل نشاندن داغِ چهار سرو

دلبستگی به واژه ی امّ البنین نداشت

 

با خاک حرف می زد و بر خاک می نشست

حاجت به نازِ شهپر روحُ الاَمین نداشت

 

می گفت ای دلاورِ نَستوه ای رشید

خورشید نیز صبر و رضا بیش از این نداشت

 

عبّاس(ع) من که لاله ی عباسی منی

ای کاش دل به داغِ فراقت یقین نداشت

 

ای ساقی حرم که عطش تشنه ی تو بود

ساقی به جز تو سلسله ی یا و سین نداشت

 

عباس(ع) من شنیده ام افتاده ای ز اسب

تابِ تحمّلِ تو مگر صدرِ زین نداشت؟

 

بر دست و بازوی تو علی(ع) بوسه داده بود

کس چون تو بازوانِ غرور آفرین نداشت

 

ولله بعدِ زمزمه ی «اِن قَطَعْتُموا»

چشمِ تو اعتنا به یسار و یمین نداشت

 

تا موجِ نخل ها ز حضورت به هم نخورد

دریای غیرت این همه اوج و طنین نداشت

 

تو ماهِ من نه ، ماهِ بنی هاشمی ولی

پیشانی بلند تو این قدر چین نداشت

 

وقتی حسین(ع) بر سرت آمد که یک نظر

چشمِ تو ، تابِ دیدنِ آن نازنین نداشت

 

چشمانِ بسته ی تو پر از رازِ عشق بود

پایانِ زندگانیت آغازِ عشقِ بود

 

محمد جواد غفورزاده «شفق»

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , شفق , محمد جواد غفور زاده

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

بیر گونی مروان گچوردی سمت قبرستانیدن

یاندی قلبی ناگهان بیر شعله ی سوزانیدن

 

ایستدی گیتسون ولیکن قلبی یاندی گیتمدی

بیر سیزیلتی قلبیدن آرامین آلدی گیتمدی

 

ویردی دستور اوز غلامینه دئدی گور کیمدی بو

شعله ی آهیله ایلور آهن و فولادی سو

 

تز غلامی باخدی گلدی عرض قیلدی دوش یولا

دشمنوندی آغلیان قلبین امیرا شاد اولا

 

سسلدی آدین بیان قیل کیمدی بو صاحب انین

عرض ایدوب عباس آناسی حضرت ام البنین

 

به علت نداشتن اجازه انتشار کامل اشعار 

(مرحوم استاد رحیم منزوی اردبیلی) چند بیت از اشعار

 ایشان به اشتراک گذاشته میشود

 

 مرحوم منزوی اردبیلی

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , منزوی اردبیلی

 

------------

 

در احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

بس دگولدی بی سبب ام البنین

روز و شب ایلردی افغان و انین

 

نه وداعین گوردی اوز عباسنون

نه دوشندی اوستنه اعضاسنون

 

قلبنی بو اودلی نسگل داغلادی

گلمدی بیر گون ئولونجه آغلادی

 

ایلدی مسکن بقیعی شامه دین

توکدی اشکین صبحدن آخشامه دین

 

ایتدی دورت اوغلون بهانه روز و شب

واحسینا چکدی بو کان ادب

 

یاد ایدوب عباسنی صبح و مسا

ایلدی انشاد اشعار رثا

 

سسلمون بیرده منی ام البنین

قوی دیوم وجهین همین بو نکته نین

 

آلدی مندن دورت جوان بو چرخ پیر

گورمدی ام البنین آدین جدیر

 

آه و و ایل و اسف ای روزگار

دورت اوغول داغیله اولدوم داغدار

 

آه و واویل و اسف ای چرخ دون

قلبیمی هجر جوانان ایتدی خون

 

آه و واویل و اسف اهل سفر

نقل ایدوله کربلادن بیر خبر

 

وار یری قان اولسا گوز یاشی گوزون

اولماسون ایکاش اصلی بو سوزون

 

اوغلوم عباسین کسوبله یولارین

سو کنارنده سالوبلا قولارین

 

الغرض ام البنینون شیونی

رحمه گتدی رحمسیز بیر دشمنی

 

بیر گونی مروان هنگام عبور

دولدوروب گوردی بقیعی داد و شور

 

سویلدی کیمدور ایدر داد و انین؟

ویردیلر پاسخ بودور ام البنین

 

وار دئدی حقی، اگر قان آغلاسا

روز و شب هر لحظه هر آن آغلاسا

 

حقی وار بوندان اگر آرتوخ یانا

دورت اوغول داغنده دوزمز بیر آنا

 

حقی وار عباس تک اوغلی ئولن

ایلسون دنیا یوزین بیت الحزن

 

حقی وار هر گونده واویلا دیسون

تا نفس وار وااباالفضلا دیسون

 

مرحوم شانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , شانی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

از غم یار سرشک مژه دریا کردند

دل من خون،چو دل زینب کبرا کردند

 

این شنیدم که ابوالفضل من از پا افتاد

یوسف فاطمه را بی کس و تنها کردند

 

این شنیدم که همان ها که به تو تیر زدند

تا که خوردی به زمین،نیزه مهیا کردند

 

این شنیدم که تو رفتی و پس از رفتن تو

کودکان در وسط خیمه خدایا کردند

 

باورم نیست که از نیزه زمین خورد سرت

و ز پهلو سر نیزه سر تو جا کردند

 

باورم نیست که با بودن تو عباسم

زینبم را سر بازار تماشا کردند

 

شیر من باد حلال همه فرزندانم

که سر و جان به فدای گل طاها کردند

 

اشک میریزم اگر در غم طفلانم نیست

اشک ریزم که چه با یوسف زهرا کردند

 

نه فقط بر بدنش زخم روی زخم زدند

نیزه را در بدن زخمی او تا کردند

 

گر که مضمون جدیدی است به طبع شایق

نظر لطف بر او حیدر و زهرا کردند

 

محمود اسدی شایق

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , محمود اسدی شایق

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

دیده‌ای از اشکْ تر دارم، تماشا کردنی

دو صدف، صدها گهر دارم، تماشا کردنی

 

«فاطمه»، «امّ بنین»، «لاتَدْعُوِنّی»، آه! آه!

واژه‌هایی در نظر دارم، تماشا کردنی

 

باغبان بذر اشکم، راهی باغ بقیع

گریه‌ها در رهگذر دارم، تماشا کردنی

 

لاله‌هایی چیده شد از باغ من، بس دیدنی

داغ‌هایی بر جگر دارم، تماشا کردنی

 

آسمان در خود ندیده آن‌چه در من دیده است

سه ستاره، یک قمر دارم، تماشا کردنی

 

یک عصا در دست من نگذاشت دست سرنوشت

حال دستی بر کمر دارم، تماشا کردنی

 

روزگاری بر لب خود این ترنّم داشتم:

مادرم؛ چندین پسر دارم، تماشا کردنی

 

بی خبر از قصّه‌ی عبّاس و اصغر نیستم

بس خجالت زآن خبر دارم، تماشا کردنی

 

شب ز راه دور با یاد رخ عبّاس خود

بوسه‌ها از ماه بردارم، تماشا کردنی

 

رفت از کنعان چشمم یوسف زهرا، حسین

«ماه مصری در سفر دارم، تماشا کردنی»

 

بینِ خانه، دور از چشم امیرالمؤمنین

دیده بر دیوار و در دارم، تماشا کردنی

 

جواد هاشمی تربت

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , جواد هاشمی تربت

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

امّّ البنین شدم که شوم یاور حسین

تاگل بیاورم بشود پرپر حسین

قصدم نبود اینکه شوم مادر حسین

هستند دختران علی در بر حسین

هستند مثل مادرشان مضطر حسین

 

شد شاملم دعای سحرهای فاطمه

روشن شدم به نور قمرهای فاطمه

تاج سر منند گهرهای فاطمه

اولاد من کجا و پسر های فاطمه

هستند هر چهار پسر نوکر حسین

 

شرمنده ام نشد سپر مجتبی شوند

قسمت نبود زودتر از این فدا شوند

حالا بناست راهی دشت بلا شوند

حتی اگر که تک تک شان سرجدا شوند

جای گلایه نیست، فدای سر حسین

 

جریان گرفته اند کنار ابوتراب

از آل هاشم اند نه قوم بنی کلاب

اصلا نیاز نیست به ترس و به اضطراب

عباس من شده به علمداری انتصاب

او هست یک تنه همه ی لشکر حسین

 

عهدی است بین ام بنین و خدای خود

غیر از رضای دوست نخواهم برای خود

من دل نبسته ام به دل بچه های خود

اصلا حسین و زینب و کلثوم جای خود

عباس من فدای علی اصغر حسین

 

هرچند او دگر پسر خویش را ندید

اما غمین نبود که عباس شد شهید

دق کرد بعد از آنکه به او این خبر رسید:

بودند دیو و دد همه سیراب و می مکید

خاتم ز قحط آب، لب انور حسین

 

کارش دگر نشستن در آفتاب شد

آب زلال در نظر او مذاب شد

شرمنده ی نگاه غریب رباب شد

از اینکه هم قبیله ی شمراست، آب شد

رو میگرفت نزد دو تا خواهر حسین

 

دیگر مدینه خنده به لب های او ندید

او نیز مثل زینب کبری قدش خمید

گرچه صبوربود، کم آورد تا شنید

یک مرد بی حیا وسط مجلس یزید

با دست اشاره کرد سوی دختر حسین

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

ای امیرالمؤنین را یار یا امّ البنین 

ای سرا پا پاکی و ایثار یا امّ البنین

 

مکتب تو مهربانی اسوه ی تو فاطمه

داری از او همچنان آثار یا امّ البنین

 

دامنت عبّاس پرور، همسرت مولا علی

مرتضی خو فاطمه رفتار یا امّ البنین

 

بهر فرزندان زهرا بعد زهرا مادری

از تو آید ای علی را یار یا امّ البنین

 

از تو برد عبّاس میراث وفا و عشق را

تا که شد سقّا و پرچمدار یا امّ البنین

 

زن پدر نه مادر ریحانه های فاطمه

از محبّت از وفا سرشار یا امّ البنین

 

بوده ای چون حضرت زهرا غریب شهر خویش

غربت قبرت کند اقرار یا امّ البنین

 

چار فرزند تو در صحرای سرخ کربلا

چار شیر بیشۀ پیکار یا امّ البنین

 

جعفر و عثمان و عونت اختر و عبّاس ماه

بین آل احمد مختار یا امّ البنین

 

خویش را پیوسته می خواندی کنیز فاطمه

در حضور عترت اطهار یا امّ البنین

 

چار فرزند شهیدت گشت تقدیم حسین

در زمین کربلا هر چار یا امّ البنین

 

چار داغت بود بر دل باز بود اشکت روان

بر حسین آن رهبر احرار یا امّ البنین

 

بود نامت فاطمه دردا که همچون فاطمه

گریه کردی روز و شب بسیار یا امّ البنین

 

فاطمه از داغ پیغمبر تو از داغ حسین

سینه پر از ناله های زار یا امّ البنین

 

می کشیدی با سر انگشت نقش چار قبر

می زدی آتش به دل صد بار یا امّ البنین

 

گریه کن یا فاطمه در ماتم آن فاطمه

کز عدو پیوسته دید آزار یا امّ البنین

 

تو نخوردی سیلی از دشمن میان خانه ات

تو ندیدی صدمه از مسمار یا امّ البنین

 

دست تو سالم و لیکن بازوی زهرا شکست

پیش چشم حیدر کرّار یا امّ البنین

 

گریه کن ای مادر عبّاس بهر فاطمه

ای روان اشک تو بر رخسار یا امّ اقای حرم

 

چشم «میثم» در غم تو در عزای فاطمه

گشته از خون جگر سرشار یا امّ البنین

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , غلامرضا سازگار

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

با آه آه خویش پُلی تا فلک زدی

آتش به جان و هستی خیل ملک زدی

 

ای بانوی مقدس گلخانۀ علی

تکیه ز قدر و منزلتت بر فلک زدی

 

دیدی که خالص است ابوالفضل ناب تو

وقتی عیار گوهر خود را محک زدی

 

با نالۀ حسین حسینت گریستی

بر زخم های جان و دل خود نمک زدی

 

با زینب و رباب در این خلوت غریب

خیمه به پاس سوگ و غمی مشترک زدی

 

از تو قیام گریه به پا شد، که در بقیع

ناله به وارثان زمین فدک زدی

 

بس کن«وفایی» از غم این شرح جانگداز

بار دگر شراره به جان ملک زدی

 

سید هاشم وفایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , سید هاشم وفایی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

السلام ای فاطمه ام البنین 

السلام ای بانوی دنیا و دین

 

السلام ای همسر شیر خدا

مادر عباس شمشیر خدا

 

السلام ای بانوی بیت الولا

دامنت دانش سرای کربلا

 

السلام ای روح احساس و ادب

آسمان چار خورشید عرب

 

دامنت مهد شهید علقمه

مادر فرزندهای فاطمه

 

روح پاکت بوده تسلیم حسین

چار ماهت گشته تقدیم حسین

 

ای به تو از زینب کبری سلام

از حسین آن یوسف زهرا سلام

 

ای ادب را ارث داده بر پسر

سه ستاره زاده یک قرص قمر

 

چون تو را ای پاک بانوی جلیل

خواستگاری کرد بر مولا عقیل

 

تا که گوشت این بشارت را شنفت

چهره ات مانند گل از هم شکفت

 

دیده بودی نیمه شب در خواب ناز

بر تو خندید آسمان با روی باز

 

بر سپهرت بود در رؤیا نگاه

ناگهان سه اختر و یک قرص ماه

 

یک به یک کردند سیر گلشنت

اوفتادند از فلک بر دامنت

 

مصحف رویای تو تفسیر شد

خواب شیرینت عجب تعبیر شد

 

آسمانی را که دیدی در زمین

بود مولایت امیرالمؤمنین

 

آن سه اختر بود سه فرزند تو

سه فروغ دیده سه دلبند تو

 

ماه فرزند تو خیرالناس بود

شیر شیران عرب عباس بود

 

ای به قدر و رتبه برتر از همه

ای به حیدر جانشین فاطمه

 

ای بهار دامن زهراییت

لاله های سرخ عاشوراییت

 

ای سلام ما به خیر الناس تو

باب حاجات همه عبّاس تو

 

در عزای تو مدینه گریه کرد

ام کلثوم و سکینه گریه کرد

 

بر تو ای بانوی خلق عالمین

ریخت اشک فاطمه بنت الحسین

 

غم فزون در سینه از اندازه شد

داغ عباست دوباره تازه شد

 

روز تشییع تو ای بانوی دین

ریخت اشک چشم زین العابدین

 

صبر تو سرچشمه ای از صبر اوست

قبر پاکت هم کنار قبر اوست

 

شب به یار غربتت افروخته

دل شده مانند شمع سوخته

 

روز مرگ مادر ای نیکو سیر

می برد تابوت مادر را پسر

 

حیف آن جا لاله ی یاست نبود

روز تشییع تو عباست نبود

 

در عزای چار فرزند شهید

عاقبت چون فاطمه قدّت خمید

 

دادی از کف طاقت و آرام و صبر

می کشیدی چار صورت مثل قبر

 

می نشستی در کنار قبرها

گریه می کردی باسان ابرها

 

داشتی در خلوت و در انجمن

ناله ی عبّاس من عبّاس من

 

کی چراغ روشن و چشم ترم

نازنین فرزند بی دست و سرم

 

این شنیدم از کمینگه تاختند

دست عباس مرا انداختند

 

خصم چون دید از تنت افتاد دست

با عمود آهنین فرقت شکست

 

بود امّیدت همه بر مشک آب

مشک شد بی آب و تو رفتی ز تاب

 

چشم گریان تو همچون چشم مشک

ریخت اشک و ریخت اشک و ریخت اشک

 

فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

کاش بودی در کنار علقمه

 

می زدی گلبوسه باغ یاس را

می گذاشتی روی دامانت سر عبّاس را

 

لاله ی خونین نثار یاس کرد

گریه بر بی دستی عبّاس کرد

 

اشک (میثم )وقف باغ یاس او

لاله ای بر تربت عباس او

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , غلامرضا سازگار

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

این نخل کهنسال ثمر داشته روزی

منظومه ی او چند قمر داشته روزی

 

این مادر بی کس که سر قبر نشسته

در دامن خود چند پسر داشته روزی

 

دنبال سر فاطمه تا سر حد جانش

در بیت ولا سینه سپر داشته روزی

 

هم فضه هم أسما اگر او بود نبودند

این فاطمه از بسکه هنر داشته روزی

 

یک فاطمه این است و یک فاطمه آن است

آن هم ز همین کوچه گذر داشته روزی

 

در بین همین کوچه ی غم موقع برگشت

زهرای جوان درد کمر داشته روزی

 

جز خدمت اولاد علی مادر عباس

هیهات اگر میل دگر داشته روزی

 

از شدت اشک عطر گل یاس گرفته

در خانه ی خود روضه ی عباس گرفته

 

عباس نگو ماه شبم تار شد و رفت

در کرببلا حیدر کرار شد و رفت

 

این خوش قدوبالا شدنش دردسرش شد

ما بین دو صد تیر گرفتار شد و رفت

 

گفتن عمودی به سرش خورد و زمین خورد

گفتن که تیر سپری خار شد و رفت

 

شرمنده ام از روی رباب و علی اصغر

با هلهله حرمله بیدار شد و رفت

 

از خیمه ی زنها خبر آمد به مدینه

زینب دو سه جا راهی بازار شد و رفت

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

سلام بر مادر یاس بهشت

گل تو را خدا چه نیکو سرشت

 

مطلع شعر شور ام البنین

قصیده ی شعور ام البنین

 

اى نفست گرم‏تر از آفتاب

پرده نشین حرم بوتراب

 

حضرت حیدر به تو دلباخته

خانه خود بهر تو پرداخته

 

شأن تو بس که همسر حیدرى

شانه به شانه على مى ‏پرى

 

فاطمه ی دوم بیت الولى

قلب تو از عشق و صفا صیقلى

 

از تو شکوفا گل باغ یقین

روشنى و چشم و چراغ یقین

 

رونق کاشانه ی مولا شدى

مادر بچه ‏هاى زهرا شدى

 

کنیز آیه ‏هاى کوثر شدى

فاطمه ی دیگر حیدر شدى

 

همسر و همسفره ی شاه عرب

دامنت آسمان ماه ادب

 

ادب ز سینه تو نوشید شیر

که شد چنین شکوهمند و دلیر

 

تو پرورش داده‏اى عباس را

شور و شعور و عشق و احساس را

 

نوکر آل فاطمه خواندی اش

دور سر حسین چرخاندی اش

 

چهار لاله ات فدایى شدند

چه عاشقانه کربلایى شدند

 

چو قافله سوى مدینه آمد

به اشک و آه و سوز سینه آمد

 

بشیر ، شعر داغ را جار زد

خزان باغ عشق را زار زد

 

زینب تو نواى غم ساز کرد

براى تو سفره ی دل باز کرد

 

براى تو تمام ماجرا گفت

حماسه شهود لاله ‏ها گفت

 

گفت که عباس تو بى دست شد

ساقى از جام عطش مست شد

 

براى تو روضه علقمه خواند

ز غربت یوسف فاطمه خواند

 

روضه قتلگاه را شنیدى

چه سخت آه از جگر کشیدى

 

اگر چه داغدار سقا شدى

گریه کن حسین زهرا شدى

 

به سوگ آن شهید بى سر حسین

ناله زدى : غریب مادر حسین

 

بقیع ، شاهد غم و سوز تو

روضه و اشک ، کار هر روز تو

 

پیکر لاله‏ هاى خود ندیدى

شکل چهار قبر مى ‏کشیدى

 

کنار هرکدام مى ‏نشستى

ز صبح تا به شام مى ‏نشستى

 

ز روضه تو قلب سنگ آب شد

که دشمن تو نیز بى تاب شد

 

سوختى و سوختى و سوختى

مدینه را به ناله افروختى

 

اگر چه داغ روى داغ دیدى

به چشم خود خزان باغ دیدى

 

نخورده ‏اى سیلى و تازیانه

دفن نشد پیکر تو شبانه

 

چگویم از على و غربت او

سوخت مدینه از حکایت او

 

زخم دل شکسته ‏اش نمک خورد

فاطمه ی اول او کتک خورد

 

شبانه از خانه غریبانه رفت

شکسته و سوخته پروانه رفت

 

 کمیل‌ کاشانی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , کمیل کاشانی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

این صدای ناز عباسِ من است

نغمه‌های راز عباسِ من است

 

شرحه بر بیت خموشم می‌رسد

باز تکبیرش به گوشم می‌رسد

 

آمده آهِ ابالفضلم به گوش

مشک دارد گه به دندان گه به دوش

 

ناله با این گریه‌هایم می‌کند

آمده مادر صدایم می‌کند!

 

من دعا بی قدر و بی حد گویمت

ای ابالفضلم خوش آمد گویمت

 

آمدی مادر فدای موی تو

پس چرا خاکی شده گیسوی تو؟

 

گو مگر روی زمین افتاده‌ای؟

گو مگر از صدر زین افتاده‌ای؟

 

کار مادر اشک مجنونی شده

چشم عباسم چرا خونی شده؟

 

چنگ خود کی پای زلفانت زده؟

تیر کین کی بر دو چشمانت زده؟

 

با دو دستت دست مادر را بگیر

تا کشم از چشم شهلای تو تیر

 

وای عباسم دو دستانت کجاست؟

بازوان همچو مردانت کجاست؟

 

مادرت شد سرفراز جنگ تو

علقمه شد عرصه‌ی آهنگ تو

 

من شنیدم از وفا و غیرتت

دور تو گردم فدای هیبتت

 

من شنیدم طعنه بر رشکت زدند

مادرم تا تیر بر مشکت زدند

 

من شنیدم بی دو دست از روی زین

ای گلم با صورت افتادی زمین

 

دامن زهرا سرت بگرفته است

آه! زهرا در برت بگرفته است

 

بانویم از غم رهایت کرده است

فاطمه مادر صدایت کرده است

 

حاجی من حج تو باشد قبول

اجر تو با دست زهرای بتول

 

آمدی این دل حزین با خود ببر

مادرت ام البنین با خود ببر

 

حسن فطرس

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , حسن فطرس

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

ای شده محرم به ولای ولی

فاطمۀ دوّم بیت علی

 

اختر تابندۀ برج ادب

شیر زن خیل زنان عرب

 

امّ بنین امّ ادب امّ نور

چشم بد از قدر و جلال تو دور

 

اختر تابندۀ برج شرف

همسر ارزندۀ شاه نجف

 

یار علی مادر صدق و صفا

مرّوج مکتب عشق و وفا

 

باغ گل یاس، سلامٌ علیک

مادر عبّاس، سلامٌ علیک

 

فخر تمام شهدا کیست تو

شیر زن شیر خدا کیست تو

 

معرفتت زبانزد عالم است

هر چه بگویند به وصفت کم است

 

مقاوم و صابر و آزاده ای

چار پسر بهر علی زاده ای

 

چار پسر نه، چار قرص قمر

چار ستاره چار نور بصر

 

ای به علی پس از وفات بتول

همچو خدیجه در سرای رسول

 

درود بر سه سرو بستان تو

بر گل عبّاسی دامان تو

 

تو گفته ای، ای گل باغ عفاف

با پسر فاطمه شام زفاف

 

کی همه جا چشم و چراغ همه

منم کنیز مادرت فاطمه

 

همدم نور احدی فاطمه

عروس بنت اسدی فاطمه

 

تو بانوی بیت ولی گشته ای

دور حسین ابن علی گشته ای

 

تا که در آن بیت مقرّب شدی

از دل و جان عاشق زینب شدی

 

به پاس اخلاق ز گل بهترت

خواند بهین دخت علی، مادرت

 

حق بتو یک بهشت احساس داد

دسته گلی بنام عبّاس داد

 

دید چو بر عشق ادب قائمت

داد خدا ماه بنی هاشمت

 

حق به تو در بیت ولا راه داد

تا بتو سه ستاره یک ماه داد

 

ماه تو از ماه فلک خوبتر

پیش علی از همه محبوب تر

 

ستارگانت همه خورشید نور

چشم بد از جمالشان باد دور

 

سزد که ناموس خدا خوانمت

مادر کلّ شهدا خوانمت

 

در بغلت بود گل یاس تو

یعنی قندانۀ عبّاس تو

 

بود چو خورشید رخش منجلی

خواستی دهی به دست علی

 

مشام تو شنید بوی حسین

چشم تو افتاده به روی حسین

 

فدایی خون خدا خواندیش

دور سر حسین گرداندیش

 

ای ادب از تو ادب آموخته

به پای مصباح هدی سوخته

 

دلم گرفته ذکر امّن یجیب

زیارت مدینه ام کن نصیب

 

که گریم از برای تو در بقیع

به یاد گریه های تو در بقیع

 

بقیع از اشک تو آید به جوش

صدای گریۀ تو آید بگوش

 

کرده به داغ چار فرزند صبر

کشیده ای چهار تصویر قبر

 

اشک مصیبت ز بصر ریختی

به یادشان خون جگر ریختی

 

چشم تو از بسکه فراوان گریست

به گریۀ تو چشم مروان گریست

 

تو نالۀ وا ولدا می زدی

اهل مدینه را صدا می زدی

 

بدین سخن فکند آهت طنین

که کس نگوید به من امّ البنین

 

منکه دگر امّ بنین نیستم

مادر چار نازنین نیستم

 

چار گلم ز تیغ پرپر شدند

چار مهم به خون شناور شدند

 

امّ بنین باغ گل یاس داشت

دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت

 

ای ثمر دل گل احساس من

ساقی اهلبیت عبّاس من

 

شنیده ام دست تو از تن زدند

به فرق تو عمود آهن زدند

 

شنیده ام تا که تو رفتی ز دست

پشت حسین ابن علی هم شکست

 

شنیده ام که جای من فاطمه

به دیدنت آمده در علقمه

 

شنیده ام شعله به خشمت زدند

شنیده ام تیر به خشمت زدند

 

شنیده ام سکینه بی تاب بود

جام به کف منتظر آب بود

 

شنیده ام که دشمنان صف زدند

کنار جسم بی سرت کف زدند

 

شنیده ام که شد ز شمشیر تیز

پیکر تو چو برگ گل ریز ریز

 

گریه کنم روز و شب ای نور عین

بهر تو نه بلکه برای حسین

 

تو در مدینه مادری داشتی

مادر خونین جگری داشتی

 

اگر که پاره پاره شد پیکرت

بود به دامان برادر سرت

 

حسین فاطمه برادر نداشت

کشته شد و مثل تو مادر نداشت

 

تو را فراق اشجع النّاس کشت

داغ حسین و داغ عبّاس کشت

 

جز غم و اندوه و فغانت نبود

حیف که آن چار جوانت نبود

 

تا که بگریند برایت همه

فاطمه یا فاطمه یا فاطمه

 

سلام بر اشک تو یا فاطمه

جزای تو اجر تو با فاطمه

 

گریه تو به جز عبادت نبود

وفات تو کم از شهادت نبود

 

داغ تو یک شرارۀ نار بود

برای اهلبیت دشوار بود

 

مدینه در وفات امّ البنین

ناله اش افکند به گردون طنین

 

ز ناله و سوز پر آوازه شد

دوباره داغ فاطمه تازه شد

 

سلام «میثم» به گل یاس تو

به دست و چشم و سر عبّاس تو

 

حاج غلامرضاسازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , غلامرضا سازگار

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

روزی که پا به عرش معلا گذاشتی!

بر هر چه داشت نقش تو را پا گذاشتی

 

در هیئت کنیزی اولاد فاطمه 

اینگونه پا به خانه مولا گذاشتی

 

می ریخت از نگاه تو احساس مادری

مرهم به زخم زینب کبری  گذاشتی

 

"مولا صدا بزن ،نه برادر !

حسین را..."

این جمله را تو بر لب سقا گذاشتی

 

در کربلا برای دل سنگ کوفیان

چار آینه به رسم تماشا گذاشتی

 

با تو بقیع داغ دلش تازه شد که تو

پا جای پای غربت زهرا گذاشتی

 

پیش از تو نوحه، شور حماسی نمی گرفت

رسم خوشی ست آنچه که بر جا گذاشتی

 

از خوان نوحه خوانی تو آب می خورد

چشمان خیس ما که بر آن پا گذاشتی

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

پاس ادبم بود که حق معتبرم کرد

خاک در زهرا شدم و تاج سرم کرد

 

من لایق این رتبه نبودم ولی از لطف

بر همسری شیر خدا مفتخرم کرد

 

شرمنده زینب شدم از خادمی خویش

او خواند مرا مادر و شرمنده ترم کرد

 

تا چار پسر داشتم و بود اباالفضل

میخورد به من قبطه هر آنکس نظرم کرد

 

زین بعد نخوانید دگر ام بنینم

من ام بنینم که فلک بی پسرم کرد

 

گفتند جدا شد زبدن دست رشیدش

بی دستی عباس چنین خون جگرم کرد

 

گفتند که بستند سرِ نیزه سرش را

یارب مگر آن ضربه چها با قمرم کرد

 

از خجلت سقای حرم پیر شدم من

داغ لب عطشان حسین پیرترم کرد

 

من در عوض فاطمه گریم به حسینش

در علقمه کو گریه برای پسرم کرد

 

عبدالحسین میرزایی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , عبدالحسین میرزایی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

ای همسر سردار جهان، مادر عباس

وی دامـن تـو مهـد ادب‌ پـرور عباس

 

در بیت علـی آمده! هـمسنگر عباس

خوانده است تو را مادر خود خواهر عباس

 

ام‌الشهـدا ، فاطمه ی دوم حیدر

هم فاطمه ی دوم و هم زینب دیگر

 

تو چشمه ی فیض از نفس پنج امامی

تو فاطمه ی بیت شـه عـرش‌ مقـامی

 

تو همسر تنهـا وصـی خیرالانامی

تو مـادر والا گهـر خـون و قیامی

 

جوشـد ادب و فضـل ز آیات کلامت

پیوسته ز هفتاد و دو تن باد سلامت

 

شک نیست به این رتبه که حیدر به تو نازد

زینب کـه بـود عصمـت داور به تو نازد

 

تـا روز جــزا آل پیمبــر بــه تـو نازد

عبـاس تـو در عـرصه ی محشر به تو نازد

 

کی مثل تو ای خاک رهت هم سر و هم جان

یک روزه دهد چـار پسر در ره جانان؟

 

ای سوخته در شعلـه ی مصباح هدایت

ای مادر جود و کرم و فضل و عنایت

 

خشنـود ز رفتـار تـو زهـرای ولایت

جان همه خوبان جهـان باد فـدایت!

 

با آن همه قدر و شرف و جاه و عزیزی

کـردی بـه بنـی‌فاطمـه اظهـار کنیزی

 

عون تـو شـده در صف عـاشور فدایی

عثمان تو بگرفت ز خون رنگ خدایی

 

تا دادن جـان، جعفر تو بود ولایی

عباس تو از روز ازل کـرب‌وبـلایی

 

چون حرمت زهرا به تو شد واجب عینی

گشتنـد عزیـزان تـو هرچار، حسینی

 

تـو ام‌ بنینـی نــه! تـو ام‌الشهـدایی

پیوسته به ثاراللَه و از خویش جدایی

 

دلباختـه ی جلـوه ی مصبــاح هــدایی

بیش از پسران گریه کنِ خون خدایی

 

ای بوسه ی خورشید به خاک کف پایت

حق است کند فاطمه پیوسته دعایت

 

دادی بـه ره شمـس ولا چـار قمـر را

دور پسـر فاطمــه گـردانـده پسـر را

 

در ماتم‌شان ریخته بس اشک بصر را

آتـش زده از گریه دل اهـل‌ نظـر را

 

از بس که در امواج بلا یار حسینی

بـا داغ پسرهـات عــزادار حسینی

 

یک روزه به دل داغ روی داغ تو دیدی

چون فاطمه یـا فاطمه از غصه خمیدی

 

بر گرد همـان چـار مزاری که کشیدی

از داغ حسین‌بـن‌علـی جامـه دریـدی

 

با آن کـه دلت خون ز غم چار جوان بود

چشمت به حسین‌بن‌علی اشک‌فشان بود

 

بـا داغ چهـار اختــر تابنده جبینت

گفتـی کــه نخـوانند دگر ام‌بنینت

 

آتش نزند کس به دل زار و حزینت

ای لشکر ماتم به یسـار و به یمینت

 

خون خوردی و نالیدی و از پای فتادی

تـا جـان بـه سـر گریه ی پیوسته نهادی

 

روزی که تو رفتی و جهان غرق عزا بود

تابـوت تـو بـر دوش عزیـزان خدا بود

 

با داغ تو خـون بـر جگر اهـل ولا بود

عباس تو ای مـادر عبـاس! کجا بود؟

 

ای کاش که چون عون، کنارت پسری بود

از جعفر و عثمـان عزیـزت خبری بود

 

ای قبله ی دل تـربت بی‌شمـع و چـراغت

ای داغ پس از داغ دوبـاره روی داغـت

 

ای چارگل خفته به خون، حاصل باغت

باشـد کـه بیایـم بـه مدینه به سراغت

 

با آن که شدم زائر بی‌صبر و قرارت

نگذاشت عدو گل بفشانم به مزارت

 

یا فاطمه خون دلـم از دیـده روان است

قبر تو عیان است عیان است عیان است

 

چشم همـه بـر تربت پاکت نگران است

آن فاطمه قبرش ز چه از خلق نهان است؟

 

از اشک، مگـر خاک بقیع تو بشویم

آن تربت پنهان شده را بلکه بجویم

 

هرچند که خون جگرت بود روانه

دیگـر بدنت دفـن نگـردید شبانه

 

بر بازوی و پهلـوت ندیدنـد نشانه

ای کوه غم چار جوانت روی شانه

 

بر «میثم» دل‌ سوخته کن اشک، عنایت

تا خـون دل خـویش کنـد وقف عزایت

 

حاج غلامرضا سازگار

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , غلامرضا سازگار

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

بنویسید به دیوان اباعبدالله

که منم واله و حیران اباعبدالله

 

بنویسید که من وقف حسین و حسنم

هستیم هدیه به چشمان اباعبدالله

 

بنویسید کنار لقب ام بنین

یکی از جمله کنیزان اباعبدالله

 

چهارتا شیرپسر بهرعلی آوردم

همگی گوش بفرمان اباعبدالله

 

به پسرها همه گفتم که منم خادمه اش

وشمایید غلامان اباعبدالله

 

شیرمن بهرشما بادحلال بااین شرط

همه جا جان شما...جان اباعبدالله

 

پسرآورده ام اصلا که کنم قربانی

پسرانم همه قربان اباعبدالله

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

اگر بیری گئچه ام البنین مزاریندن

یقین دؤزنمز او خاتونین آه و زاریندن

 

یاتوب بقیعده اما یوزی عراقه طرف

گوزونده قانه دونوب اشکی انتظاریندن

 

دئیور الهی ابوالفضلیمون باشیندا نه وار

نه نامه وار نه گلن ،کربلا دیاریندن

 

وفالی قارداشینون قبرینه مجاور اولوب

وزیر ،آیرولا هیهات شه جواریندن

 

دیولّه قولارینی اشقیا سو اوسته سالوب

ووروبلا اوخ بالامون چشم اشکباریدن

 

یانیندا اولمامیشام خشکه بند ائدم یاراسین

چکیدیم اوخلاری من جسم زخمداریندن

 

دمیر عمودین آچیق باشیله نه نسبتی وار

اولیدی نوفلی بی بهره روزگاریندن

 

کسیلسه شیرین اگر پنجه سی نه حاله قالار

توکولسه اوستونه روباه لر کناریندن

 

الی سلامت اولیدی اگر جوان بالامون

قاچاردی کوفه لیلر تیغ پر شراریندن

 

اولوبدی جعفر طیّاریله بالام یولداش

بهشتیده طیران ایلر افتخاریندن

 

اوجاتدی باشیمی سینمیش باشی قیامتده

تشکریم وار اونون لطف بیشماریندن

 

گلنده محشره زهرا یانیندا فخر ائدرم

حسینه ائتدیگی ایثار و انتصاریندن

 

منیم کی بیرده یولوم نهر علقمه دوشمز

وئرم بو قلبه تسلّی اوغول مزاریندن

 

سفارشیم بودی زوّارینه لِوَجه الله

اگر گذاری لری دوشسه غم دیاریندن

 

اوپون منیم عوضیمدن گوزل ضریحیندن

چگوز گوزوزه او قبرین گوزل قباریندن

 

صدا صدایه وئرون اوخشیون رواقنده

سبیل اشک ائلیون چشم جویباریندن

 

کریمیا یخیلاندا رکابدن سقا

ندندی چخمادی افلاک ئوز مداریندن

 

 استاد کریمی مراغه ای

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , کریمی مراغه ای

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

خواهم امشب چامه ای بنویسم از ام البنین

از رشادتهای آن شیر اوژن  شیر آفرین

 

بعد  زهرا  آن یگانه گوهر  درج عفاف

گشت  باجان  آستانبوس  امیر المومنین

 

با دلی    لبریز  از  مهر علی  و  آل او

از  نصیب  عالم  فانی  بر افشاند آستین

 

تا کند از کودکان زهره حق  مادری

شد عروس خانه  خورشید ایمان و یقین

 

گرد غم از چهره ی اولاد زهرا پاک کرد

تا ،به روز حشر از زهرا نگردد شرمگین

 

دست همت برگشاد و دامن خدمت ببست

تا شود از خرمن اولاد زهرا خوشه چین

 

لحظه ای خود را بجای حضرت زهرا ندید

...من کنیزم نسبتی باوی ندارم غیرازاین

 

افتخار این بس مرا خواند کنیز خویشتن

سرور نسوان عالم  دخت ختم المرسلین

 

همت والای او ساید به ساق عرش  سر

وصف او بیرون بود از خامه این کمترین

 

بود  از  بهر علی   و   کودکان   فاطمه

مادری بس مهربان و   همسری مهر آفرین

 

جای زهرا روز و شب با جان و دل خدمت نمود

گرچه زهرا درجهان هرگز ندارد جاگزین

 

نام خودراهم عوض کرد این زن والاتبار

تا   نگردد   کودکان  فاطمه  اندوهگین

 

چار فرزند  دگر زاد این زن غیرت مدار

هریکی درپیش دشمن همچوسدی آهنین

 

بر زنی که زاده اورا داده اورا شیر پاک

دید هرکس قامت عباس را  گفت آفرین

 

ظهرعاشورا درآن هنگامه ی خون شد شهید

چار فرزند رشیدش در رکاب شاه دین

 

چون بشیر آورد  پیغام  از  دیار کربلا

شهریثرب گشت سرتاپای غرق شوروشین

 

از بشیر اول سراغ سرور خود  را گرفت

گفت  فرزندان  من  قربان شاه  عالمین

 

ماجرای کربلا را باز گو کرد و گریست

بر  امام   مشرقین  و  مقتدای متقین

 

از پس اعصارگویی همچنان آید بگوش

ناله های جانگداز  حضرت   ام البنین

 

علی شهودی

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , علی شهودی

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

سیاه بخت من و تیره روزگار من است

انیسِ هر شب من چشمِ اشگبار من است

 

چو من به ارک جلال اندراین مدینه نبود

سیاه جامه کنون آه و ناله کار من است

 

به دودمان علی سربلند میگفتم

کنیزی حسنین اوج افتخار من است

 

چهار شیر دمان بود در برم روزی

که هر یکی ز وفا مایه ی وقار من است

 

شکست پشت مرا گردش فلک آخر

افول خاطره ها مرگ اعتبار من است

 

به نام اُمّ بنین بعد از این نخوانیدم

اگر چه نام من از لطف شهریار من است

 

تسلّیَم ندهید در عزای عبّاسم

خبر ندارد و عبداللّهش کنار من است

 

لوا و مشک و یتیمی گذاشت بوالفضلم

که هر سه داغ دل و هر سه یادگارمن است

 

 ترکی

 

نه آتماقا ئورگیم وار نه اوتماقا چارم

یانان بو غمده منیم قلب داغداریمدی

 

گورنده قانلی عَلَم گیزلین آغلارام اِئوده

بلا یولوندا یتیم اوغلی هم قطاریمدی

 

دییَم اوشاقدی هله بیلمَسین ائویم یخیلوب

گوزلدی نازیدی شیریندی گوز خماریمدی

اودورکی آغلامارام ائوده اولسا عبدالله

تحمّل ایله مییَن روح بی قراریمدی

 

سالاندا مشکی ئوزی چیگنی اوسته آخشاملار

گِئدن الیمنن اَوَل گورّم اختیاریمدی

 

ئورکده نوحه دیوب آغلارام سَسیم چخماز

فشاره قلبی سالان گونده بو فشاریمدی

 

ئولوبدی دورد اوغولوم آغلیانمورام راحت

دلیمده گیزلی قالان درد آشکاریمدی

 

اوقدری نوحه لریم واردی اودلی سینمده

یوخومدادا گجه لر وای بالا شعاریمدی

 

یوخومدادا ، گجه لر، آغلارام ابالفضله

دلیمجه نوحه دیین روح سوگواریمدی

 

دورار ولی سسیمه نصف شبده ، عبدالله

خیال ائدر کی منیم حال احتضاریمدی

 

دویونجان آغلامامش سسلیوب منی اویادار

او رنج صبحیدی بو درد لیل تاریمدی

 

قوجاقیمه سخلوب ایستیر دییَم لای لای

بو صحنه هر گجه لر ائوده انتظاریمدی

 

دوشر یوخی باشنا درد دل ائدر منّن

دییَر باشمدا آنا دوز دئنن نه واریمدی؟

 

هاچاندی گورمه میشم کربلا علمدارین

ئولوبدی کیمسه ، قرا جامه ی محاریمدی

 

ندن گورنده منی آغلیور بیبیم زینب؟

اسیر غصّه ندن ایلِ نامداریمدی؟

 

باخاندا من آتالار اوپمیور نیه اوغلون؟

ندن بیلولّه منیم اوج انکساریمدی؟

 

چکیلَّر اَل باشما قونشولار نوازشلن

بولار اگر چه منیم شرح اعتباریمدی

 

بابامنان ئوزگه سینه ناز اِئتمرم هرگز

منه بو درسی وِئرَن سنمیان وقاریمدی

 

آنا هایاندادی بس با وفا ابالفضلون

غمینده تنگه دوشن قلب غصه خواریمدی

 

گوزوم دولوب دییرم شِکْوَه ائتمه عبد الله

بابون همیشه منیم ، اوغلوم افتخاریمدی

 

گدیبدی کربو بلایه ، عمون حسینیله

حسینه نوکر اونون اولماقی قراریمدی

 

دییَر ندن وطنه گلمیور عموم آنا جان؟

جوابی یوخدی دییم؟ قوزانان شراریمدی

 

من آغلارام گجه لر ، آغلیار یتیم اوغلوم

منه ،اوغول، دییَرم ، ئوز ائویم مزاریمدی

 

آماندی سعی ائله بو کوچه لرده تک قالما

اگر چه حافظ اولان حیِّ کردگاریمدی

 

ویرالاّ طعنه سنه تک گورنده شهر اهلی

نصیحتیم سنه بو پند پرده داریمدی

 

قوجالمشام اگیلیب قامتیم الیمنن دوت

یخان بالا ائویمی چرخ کج مداریمدی

 

سالار باشین اشاقا آغلیار یتیم اوغلوم

دییَر غلامون آنا روح جان نثاریمدی

 

بو کوچه لرده منیم چوخ بلا چکوبدی باشیم

اشاره لر کی دیورسن یک از هزاریمدی

 

تحمّل ائتمه لیدی غصّه و مِحَن دردی

چتیندی بایرامنان کهنه پیرهن دردی...

 

حاج علیرضا امانی اردبیلی

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , نوحه ترکی

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

چولاله داغدارو دلغمین است

زبان حال آن مادرچنین است

 

همی فرمود با قلب حزینی

اویلی کیف لی ام البنینی

 

که یعنی من کجا ام البنینم

که باداغ عزیزانم قرینم

 

مرا ام البنین دیگرندانید

باین نامم دگر هرگزنخوانید

 

سخن بامن بجز ازغم مگوئید

دل شاد ازمن گریان مجوئید

 

شنیدم دست عباسم جداشد

جدا از تن بدشت کربلا شد

 

شنیدستم من دل زار و خسته

که فرقش با عمود کین شکسته

 

شنیدستم بروی خارو خاره

تنش افتاده بی سر پاره پاره

 

شنیدستم لب عطشان برآب

زسوزتشنگی گردیده بیتاب

 

دریغا درجهان آمد شکستم

که برمرگ عزیزانم نشستم

 

اگرعباس من می داشت دستی

به کار او نمی آمد شکستی

 

اگردست ستیزش بودعباس

کجا می شد قتیل قوم خناس

 

ولی با اینهمه گریان و نالان

منم بهرحسین آن جان جانان

 

که من هستم کنیز باب و مامش

حسین شاه است و عباسم غلامش

 

(صفا)با چشم گریان تن پرازتب

سرود این مرثیت را دردل شب

 

بامید عطای خسرو ناس

امیر کاروان عشق عباس

 

صفای تویسرکانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , صفای تویسرکانی

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

چشمه خور در فلک چارمین

سوخت زداغ دل ام البنین

 

دامنش از لخت جگر لاله زار

خون دل و دیده رون زآستین

 

مرغ دلش زار چو مرغ هزار

داده ز کف چار جوان کزین

 

کعبه توحید از آن چار تن

یافت ز هر ناحیه رکنی رکین

 

قائمه عرش از ایشان بپای

قاعده عدل از از آنها متین

 

زهره ز ساز غم او نوحه گر

مویه کنان موی کنان حور عین

 

یاد ابوالفضل که سر حلقه بود

بود در آن حلقه ماتم نگین

 

اشک فشان سوخته جان همچو شمع

باغم آن شاهد زیبا قرین

 

ناله و فریاد جهانسوز او

لرزه بر افکنده به عرش برین

 

کای قد و بالای دلارای تو

در چمن ناز بسی نازنین

 

همت والای تو بیرون ز وهم

خلوت ادنای تو در صدر زین

 

رفتی و از گلشن یاسین برفت

نو گلی از شاخ گل یاسمین

 

رفتی و رفت از افق معدلت

یک فلکی مهر رخ و مه جبین

 

زمزم اگر خون بفشاند رواست

از غم آن قبله اهل یقین

 

ریخت چو بال و پرآن شاهباز

سوخت زغم شهپر روح الامین

 

آه از آن سینه سینا مثال

داد زبیداری پیکان کین

 

طور تجلای الهی شکافت

سر انالله بخون شد دفین

 

تیر کمانخانه بیداد زد

دیده حق بین ترا از کمین

 

عقل رزین تاب تحمل نداشت

آنچه تو دیدی ز عمود وزین

 

عاقبت از مشرق زین شد نگون

مهر جهان تاب بروی زمین

 

خرمن عمرم همه بر باد شد

میوه دل طعمه هر خوشه چین

 

چار جوان بود مرا دلفروز

والیوم اصبحت ولا من بنین

 

(مفتقر) از ناله بانوی دهر

عالمیان تا بقیامت غمین

 

مرحوم آیت الله کمپانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , آیت الله کمپانی

 

------------

 

خطاب به مزار حضرت ام البنین (سلام الله)

 

اینجا مزار فاطمه ام البنین است

یا مادری غمدیده مدفون زمین است

 

که ام ابوالفضل است اینجا خفته در خاک

او همسر مولا امیر المومنین است

 

اینجا نهاده سر به خاک غربت و غم

مظلومه ای کز مرگ گلهایش غمین است

 

گلهای اورا اشقیا پر پر نمودند

فرزند او فرزند زهرا را معین است

 

در دامنش پرورده سرداری چو عباس

آری چنین زن مادری شیر آفرین است

 

خون گریه کن ای زائر شهر مدینه

بنگر که اینجا باغمی افزون قرین است

 

همناله با ام البنین خون جگر شو

کز بار محنت خسته و زار و حزین است

 

شد جان او آزرده از رنج زمانه

بر سینه اش چون لاله داغی آتشین است

 

خاک مدینه حرمت اورا نگهدار

کو اختر برج شرف بانوی دین است

 

ای زاده ام البنین بر ما نظر کن

بر درگهت چشم امید زایرین است

 

اینجا مکان یاس  و نومیدی نباشد

زیرا نگاه لطف تو بر ما یقین است

 

ترا ای (صافی) چه باکت از قیامت

کو شافع روز جزا و واپسین است

 

آیت الله صافی گلپایگانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , آیت الله صافی گلپایگانی

 

------------

 

در مدح حضرت ام البنین (سلام الله)

 

کوکب رخشنده برج ولا ام البنین

نیر تابنده چرخ وفا ام البنین

 

بانوی عرش آشیان و مادر گردون جلال

همسر شایسته شیر خدا ام البنین

 

ساحت عز و جلال او فراسوی خیال

آسمان مجد و کوه کبریا ام البنین

 

بر بلندای مقامش ره ندارد عقل ها

می نگنجد در بیان و لفظ ها ام البنین

 

از غبار مقدمش گیرد اگر حوری به چشم

می فزاید عزتش را اعتلا ام البنین

 

با یکی لطف نظر از گوشه چشم کرم

می دهد آئینه جان را جلا ام البنین

 

خاکسار مقدم او امهات اربعه

حکمرانی می کند بر ماسوا ام البنین

 

مظهر آئینه پر انجلای عاطفه

یک جهان مهر و وفا صدق و صفا ام البنین

 

بنگر اقبالش که از بخت بلند آخر شدی

مادر از جان عزیز مجتبی ام البنین

 

گلشن زهرا از او دارد طراوت در جهان

باغبان لاله زار هل اتی ام البنین

 

خط زر بر دفتر عشق این چنین اش ثبت کرد

عاشق شاه شهید کربلا ام البنین

 

زینب از دامان او کسب محبت می کند

گرچه از زینب برد فیض لقا ام البنین

 

روزگاری در غم جانسوز زهرای بتول

در مدینه شد به زینب همنوا ام البنین

 

معنی گلواژه صدق و صفا عباس او

داده چون عباس را شیر وفا ام البنین

 

مکتب آزادگی و عشق را آموزگار

گفت الفبای وفا عباس را ام البنین

 

فارغ از فرزند خود عمری به صحرای جنون

دل پریشان غریب نینوا ام البنین

 

روستائی کی سلام بی طمع گوید به کس

دست طماع ( فغانی ) و تو یا ام البنین

 

استاد فغانی تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , فغانی تبریزی

 

------------

 

در احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

خامه الیمده ایستیور عنوان غم یازا

مطلب اوزانمیا سوزی کوتاه و کم یازا

 

مبهوتیدور مقدمه نی باشلاسون نجه

یا که سوزون گریزینی هانسی رقم یازا

 

یوخدور لیاقتیم بیلورم نوحه یازماقا

لایق سوزی بلی گرک اهل قلم یازا

 

شاعر گرک مطالبینه چوخ دقیق اولا

وجدانین ایلیه سوزه نسبت حَکَم یازا

 

گوز یاشینه گوره دئمیه ناروا سخن

آل اللهی نظرده دوتا محترم یازا

 

الحق گرکدی شاه شهیدون مصیبتین

نظم عالمینده مقبلیله محتشم یازا

 

اما حسین کریمیدی قووماز گلنلرین

فکر ائتمورم که سهو ائده نی مُتَّهم یازا

 

ئوز ساربانینی یولا بوش سالمیان حسین

نه عیبی وار مُحِبَّه برات کرم یازا

 

واردور امیدیمیز گله عباس مجلسه

آمار اهل مجلسی صاحب علم یازا

 

عباس آدین گتوردی قلم کاغذ اوستونه

ام البنین محنتینی لاجرم یازا

 

غم شعله سینده غصّه لی پروانه تک یانوب

دورد داغی واردی قلبیده دورد اوغلی دوغرانوب

 

خاک بقیعده قلبه مؤثر مزاری وار

نه سایه بانی وار نه اقلاً حصاری وار

 

مونس اولار همیشه اوغولسوز اوغولسوزا

اوغلی ئولن رباب کیمی همجواری وار

 

مین اوچ یوز ایل او قبریده بیر شمع یانمیوب

ظالم جماعتون نقدر گور فشاری وار

 

قویموللا قویسالار چوخ اولار قبرینی ئوپن

عباس آناسیدور هامونون انتظاری وار

 

گیزلین گلور اوزاقدا دورور مؤمنه زنان

نزدیک اولا او قبره کیمون اختیاری وار

 

گیسولرین یولور او مزاره آتور چوخی

اهل محبتون بیله لر اعتباری وار

 

شمشیر چکمیوب نقدر صاحب الزمان

نسل امیّه نون هله خوش روزگاری وار

 

خوشدور وئرک بو بزم مصیبتده باش باشا

اولسون ثبوت شیعه لرین حق شعاری وار

 

ام البنین حسینه گوره هر ندن گئچوب

کرب و بلا چولونده نچه یادگاری وار

 

ام البنین ، حسینینه عباس بسلیوب

عباسی بسلین آنانون افتخاری وار

 

دورد اوغلونا دیردی همیشه او خوش مرام

هر دوردوزی حسینیمه من وئرموشم غلام

 

زینبدن ائتدی کرب وبلا صحنه سین سؤال

شعله چکن زماندا قزیم آتش قتال

 

عباس حسینه ائتدی نه اندازه ده کمک

تعریف ائله گوروم نقدر ایلدی جدال

 

هئچ کیمسه روبرو اولا بیلمزدی اوغلوما

دگسون یارا قاباقدان اونا امردور محال

 

گیزلتمه صحبت ایله نیستان سوزون منه

اوردا ائشیتمیشم بالاما یوز وئروب ملال

 

زینب دئدی آنا سوزی واضح دینمرم

واضح دئسم اولار سنیچون مایۀ خیال

 

وار حقی بوینوموزدا اباالفضلووون آنا

ایمنده ساخلامیشدی بیزی اول وفا خصال

 

نهر فراتی آلدی حسین سیز سو ایچمدی

ائتسون بلند مرتبه سین حی ذوالجلال

 

راضیدی گوزلرین وئره مشکینده سو قالا

افسوس کوفه اهلی اونا وئرمدی مجال

 

ام البنین درک ایلینده بو صحبتی

احسن دئدی اوغول صودیمی ایلدیم حلال

 

سندن باجون رضایت ائدور منده راضیم

یاخشی اوغول ائدر آنانی صاحب جلال

 

قوی یثرب اهلی شهریده یالقوز دئسون منه

دشمنلریم گورنده اوغولسوز دئسون منه

 

تا زنده ام شهامتووه آغلارام سنون

صبح و مسا دیانتووه آغلارام سنون

 

محرابووه دوشنده گوزوم موقع نماز

تکبیریوه عبادتووه آغلارام سنون

 

قرآن صداسی گلسه هر ائوده قولاقیمه

خوش لحنووه تلاوتیوه آغلارام سنون

 

یاندیرمارام چراغیمی وقت غروبیده

باشسیز قالان عمارتیوه آغلارام سنون

 

گورسم بیرین شجاعتیله مرکبین چاپور

یاده سالوب شجاعتیوه آغلارام سنون

 

سقالری گورنده گوزوم اللرینده جام

سو اوسته که قیامتیوه آغلارام سنون

 

سایه سالان زمانیده گلزاره سرولر

یانام کشیده قامتیوه آغلارام سنون

 

شرمنده یاتموسان بالاجا قبریده اوغول

سو گورجگین خجالتیوه آغلارام سنون

 

هر بیر یارالینون یاراسین باغلاسا طبیب

باغلانمیان جراحتیوه آغلارام سنون

 

آللام قوجاقه اوغلووی گول مثلی ایگلرم

تاپشوردوقون امانتیوه آغلارام سنون

 

واردور لیاقتی منه تخفیف درد اولا

رشد ایلسه ئوزون کیمی آزاد مرد اولا

 

واردور علاقه سی اولا سقا سنون کیمی

سو پایلیا سوسوزلارا حتی سنون کیمی

 

گوگلوم سو ایستینده دورور جام آلور اله

سو ایلیور بفوری مهیا سنون کیمی

 

گاهی دیور آنا من علمدار اولام گرک

چوخ عشقی واردی پرچمه گویا سنون کیمی

 

یاده دوشور باخاندا بونا ئوز اوشاقلیقون

بی مثلدرو بو گوهر یکتا سنون کیمی

 

شیر خدا نوه سی دی هئچ قورخی بیلمیور

یوخدور بو شیر بچیه پروا سنون کیمی

 

حتی یریشده ده ئوزوزه اوخشیوب بالون

خوش یول گیدور بو قامت رعنا سنون کیمی

 

وقت نماز اولاندا یرونده نماز ائدور

ذکری اولوبدی ربّی الاعلا سنون کیمی

 

مشتاقیم بو صحبت ائده منده جان دیم

اخلاقدور وجودی سراپا سنون کیمی

 

الله ئوزی بو طفلی پناهنده ساخلاسون

ائتسون غلام عترت طاها سنون کیمی

 

روشن ائدر چراغیمی گر قویسا بدنظر

مونس اولار منه بو دل آرا سنون کیمی

 

هر سوز دئسه یره بالامون سالمارام سوزون

دوشسه سوزی یره بی بی سی ئولدورر ئوزون

 

 مرحوم انور اردبیلی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , انور اردبیلی

 

------------

 

در مدح حضرت‌ ام‌ البنین (سلام الله)

 

روح وفا پَروَر و عشق آفرین

حیدر کرّارین ائوینده گلین

 

ای آنالار زُمره‌سینون سرمدی

جایگه و منزلتی برترین

 

رتبه یتیشدی سنه عبّاسیدن

غبطه ائدر شأنووه اهل زمین

 

نام دل آرای ابالفضل اولوب

شاه کلید در عرش برین

 

قربان اولوم غیرت عبّاسووه

درس وفا سندن آلوبدور یقین

 

آند اولا عبّاس آقامین عشقینه

نوکرووم حضرت امُّ البنین

 

رحیم فیضی اردبیلی

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , رحیم فیضی اردبیلی

 

------------

 

در مدح حضرت ام البنین (سلام الله)

 

بی گمان امّ البنین با عشق نسبت داشته

چون که در نزد علی بسیار حرمت داشته

 

التفاتی کرده مولامان ، و با این التفات

بر سر آن مهربان بسیار منّت داشته

 

بی جهت ننشسته مهرش بر دل و جان علی

فاطمه با فاطمه، قطعاً شباهت داشته

 

نام این بانو کنار نام زهرا می برند

بس که این بانو به آن بانو ارادت داشته

 

صاحب این روح زهرایی شدن آسان نبود

سال ها روی لبش کوثر تلاوت داشته

 

مهربانی بین که او با بچه های فاطمه

بیشتر از بچه های خود محبّت داشته

 

تا که بغض بچه ها با نام مادر نشکند

از همین هم نام بردن هم خجالت داشته

 

رنگ نخلستان گرفته چشم های عاشقش

بس که با غم های مولایش رفاقت داشته

 

مادر عبّاس شد تا علقمه باور کند

خون او در اصل عاشورا شراکت داشته

 

از مزار خاکی اش هم می توان فهمید که

هر کسی شد فاطمه سهمی ز غربت داشته

 

یا اباالفضلی بگو کز خانه ی امّ البنین

دست خالی بر نگشته هر که حاجت داشته

 

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی

 

------------

 

احوالات حضرت ام‌البنین (سلام الله)

 

نگاهِ مادرِ مهتاب باز بارانیست

دوباره سهمِ دلش ماتم و پریشانیست

 

چهار صورت قبری که در مقابل اوست

چهار قبر که نه؛ این تمامِ حاصل اوست

 

نشسته است روی خاک و روضه خوان شده است

شبیه فاطمه او نیز قدکمان شده است

 

مدینه دیده که او روضه خوانِ هر روز است

زبان گشود به روضه، چه قَدر جانسوز است

 

شنیده ام که تو رَفتی و خیمه غارت شد

و سهمِ زینب کبری غمِ اسارت شد

 

شنیده ام که قدِ کوه از غمت تا شد

پس از تو پای حرامی به خیمه ها وا شد

 

هزار شکر عزیزم، شدی فدای حسین

تمام هستی من نذرِ خاک پای حسین

 

 محمد صادق ابراهیمی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , محمد صادق ابراهیمی

 

------------

 

احوالات حضرت ام ‌البنین (سلام الله)

 

به آسمان و به وقتِ سحر نیاز ندارد

که هست مادرِ ماه و قمر نیاز ندارد

 

چهار شیر-پسر را روانه کرده به میدان

حسین بعدِ جوانش سپر نیاز ندارد

 

نشسته أمّ وهب پای درس ِ أمّ ادب که؛

به روزِ واقعه هرگز پسر نیاز ندارد

 

علی و خیلِ ملائک به وصفِ او شده مشغول

به وصفِ حدّاقلِّ بشر نیاز ندارد

 

شده ست همسر او بوتراب! تا به ابد به

بنی کلاب! قبیله! پدر! نیاز ندارد

 

انیس و مونس قرانِ ناطق است! به قران

مقام و رتبه ازین بیشتر نیاز ندارد

 

بشیر با خبر است از علاقه اش به حسینش

همینکه از پسرانش خبر نیاز ندارد

 

بناست جان بدهد در رکابِ خون خداوند

دو دست و چشم و سرش را اگر نیاز ندارد

 

تمام ِ دار و ندارش فدای سیدٱلعطشان

کنار علقمه سقّا به سر نیاز ندارد!

 

 عاطفی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , عاطفی

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

عمری برای داغ زهرا گریه کردی

هرنیمه شب همپای مولا گریه کردی

 

درپای تو خاک بقیع ازاشک گل شد

وقتی که گفتی واحسینا گریه کردی

 

اول برای زینب و داغ حسینش

بعدش برای دست سقا گریه کردی

 

یکبار دیدی که رباب از حال رفته

صدبار مثل موج دریا گریه کردی

 

دیدی رقیه نیست جای اوسکینه

هربارکه میگفت بابا گریه کردی

 

خوب است که شام غریبان راندیدی

باروضه های خارصحراگریه کردی

 

حرف سه شعبه آمدوازحال رفتی

دیدی کسی می افتد از پا گریه کردی

 

گرم عزای بچه های خود نبودی

باگریه های زینب اما گریه کردی

 

تشت طلاو خیزران را که ندیدی

ابری شدی با حرف زنها گریه کردی

 

حرف کنیز آمد سکینه زود تب کرد

لطمه زدی هی صورتت را گریه کردی

 

بی بی  نبودی موی دختر بچه ها سوخت

قد تمام سینه زنها گریه کردی

 

مهدی نظری

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , مهدی نظری

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

زیبا ستاره و قمری داشتی چه شد

بر مهر و ماه جلوه گری داشتی چه شد

 

از نور ماه خانه تو بی نیاز بود

از ماه ماه خوبتری داشتی چه شد

 

ای شیرزن ز شیر خدا مرتضی علی

آخر تو چار شیر نری داشتی چه شد

 

گفتی مدینه ام بنینم دگر نخوان

ای ام بی بنین پسری داشتی چه شد

 

زینب رسیده از سفر از او سوال کن

همراه خود تو همسفری داشتی چه شد

 

زینب نگفت اگر زسکینه سوال کن

آخر تو مهربان پدری داشتی چه شد

 

تنها چرا رسیده ای ،مادر رقیه کو

با خود تو خواهر دگری داشتی چه شد

 

رویت کبود گشته ، عمویت مگر نبود

با بودن عمو سپری داشتی چه شد

 

مادر، بگو رباب چرا پس نیامده

تو مادر نکو سیری داشتی چه شد

 

آه ای بشیر قافله اخبرنی عن حسین

از نور عین من خبری داشتی؟ چه شد؟

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , عبدالحسین

 

------------

 

در احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

دست گلچین چه غمی روی دل ما نگذاشت؟!

همه گلهای مرا چید و گلی جا نگذاشت

 

خواستم تا به ابد فاطمه نامم باشد

گریه‌های حسن و زینب کبری نگذاشت

 

به همین ام‌بنین بود دلم خوش اما

چه کنم من خبر مرگ پسرها نگذاشت

 

خواستم قبر تو کوچک بکشم من،که رباب

گریه میکرد زبس وقت تماشا، نگذاشت

 

خواستم آب بریزم به روی تربت تو

غم لعل لب خشکت، لب دریا نگذاشت

 

خواهرت گفت زبس تیر عدو زد به تنت

جای یک بوسه بر آن قامت رعنا نگذاشت

 

خواستم بر تن صد پاره تو گریه کنم

اربا اربا شدن اکبر لیلا نگذاشت

 

خواستم تا گله از تیر سه شعبه بکنم

شرم از روی رباب و گلش اما نگذاشت

 

لحظه ای نیست که بر حرمله نفرین نکنم

فرق بین گل شش ماهه و سقا نگذاشت

 

خواستم گریه کنم بر غم بی دستی تو

غم بی مادری یوسف زهرا نگذاشت

 

خواستم بهر زمین خوردن تو ناله کنم

با سر افتادن آن سید و مولا نگذاشت

 

خواستم روضه گودال بخوانم اما

گریه روز و شب زینب کبری نگذاشت

 

عبدالحسین

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , عبدالحسین

 

------------

 

در مدح حضرت ام البنین (سلام الله)

 

باید مدد ز حضرت روح‌الامین کنم

تا مِدحتی ز حضرت امّ‌البنین کنم

 

امداد غیب بایدم از آن چنان هُمای

تا قصّه از فرشته‌زنی، این‌چنین کنم

 

این رتبه از کجا و منِ کوته آستین

موسی نی‌ام که معجزه از آستین کنم

 

بر طبعم ای فرشتهء وحی خدا، بتاب

شاید مدیح زبده و وصفی گزین کنم

 

ماه بنی کلاب و عروس علی است او

حیف آیدم که با رخ ماهش قرین کنم

 

بشنو حکایتی که به کام عسل شناس

احلی من العسل من ازین انگبین کنم

 

وقتی به سمت خانهء بخت آمد آن عروس

گفتا به خویش ناز من نازنین کنم

 

در پیشگاه خانه به ناگاه ایستاد

شرطی نهاد و گفت که حاشا جز این کنم

 

تا چار طفل فاطمه بر پیشواز من

نایند، من نه عزم قدم بر زمین کنم

 

با زینبین و با حسنین‌ام حکایتی است

باید که شرح آن به بنات و بنین کنم

 

بیرون شدند جملهء طفلان فاطمه

ای اشک مهلتی که نفس آتشین کنم

 

انداخت خویش را به قدم‌های کودکان

گفت آمدم زیارت عرش برین کنم

 

من آمدم به بوسهء درگاه فاطمه

عرض ادب به ساحت آن بهترین کنم

 

بر جای پای فاطمه مالم دو دیده را

بر چشم خویش سرمه ز خاک زمین کنم

 

زینب اگر قبول کند دایه‌اش شوم

خود را به این شرافت و عزّت قرین کنم

 

من کیستم کنیز عزیزان فاطمه

آنان اگر قبول کنندم چنین کنم

 

مرتضی جام آبادی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , مرتضی جام آبادی

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

لیک او خاتونه ویروللر نسبتین

بو نچه اشعار درد و محنتین

 

اوغلونا گویا بو عنوانه قریب

نوحه ایلردی او زار غم نصیب

 

وار دیردی کربلادن ببر خبر

قلبیمی اودلار صحیح اولسا اگر

 

نقل ایدولر وای منه قوم ظلم

اوغلومون قولارین ایلوبلر قلم

 

قانیلن الوان ایدوبلر گوز قاشین

سندروبلر بیر عمودیلن باشین

 

وار یری گلسم ئولنجه شیونه

وای علمدار اوغلوما ایوای منه

 

سن اوغول دعوا گونی بیر شیریدون

چوخ رشادتنمد با تدبیریدون

 

سن امان ویرمزدون اصلا دشمنه

دشمن ال تاپسون یاخون دوشسون سنه

 

بس الوندن تیغیوی آلمشدیلار

قولارون ازل یقین سالمشدیلار

 

یوخسا اولسیدی الون سالم سنون

ایلنمزدی او ظلمی دشمنون

 

اولمادیم کربلاده من اوغول

نعشون اوسته ایلیم شیون اوغول

 

جان ویرونجه من سنی یاد ایلرم

اوخشارام قان آغلارام داد ایلرم

 

گه گورنده یثربون عورتلرین

دولدوروردی اشگله چشم ترین

 

تاپشوروردی سیز منه بوندان صورا

ایتمیون ام البنین بیرده ندا

 

دورت رشید اوغلوم ئولوب دل داغلیام

تا حیاتیم وار گرک من قان آغلیام

 

سولدوروبلا کوفیان گلزاریمی

ئولدوربلر تشنه اوغلانلاریمی

 

باشیمی من ایمدی قاره سالمشام

آغلارام یانام اوغلسوز قالموشام

 

حضرت عباسه دنیاده نشان

بیر بالا قالمشدی چوخ شیرین زبان

 

چرخ حسنه بیر ایشقلی ماهیدی

بش یاشندا آدی عبداللهیدی

 

قامتا بیر سرو دل آرامیدی

چوخ خانم ام البنینه رامیدی

 

بو خانم باخدوقجا اول غنچه گله

اشگین ایلردی روان بی فاصله

 

اوغلی عباسون قد شمشادینی

یاد ایدوب هم ذکر ایدردی آدینی

 

چوخ گونون شهزاده عبداللهلن

آخشام ایلردی بقیعده آهیلن

 

یرده دورت قبرین ایدوب شکلین بنا

هر برین نسبت ویروب بیر اوغلونا

 

ایله اوخشاردی او رنجور الم

هر گچن آغلاردی ساخلاردی قدم

 

بیر گونی مروان او بی رحم شرور

ایلیوردی مرکب اوستنده عبور

 

گوردی بیر ناله گلور آرام آلور

بس موثردی دله آتش سالور

 

(بوی دل کباب من آفاق را گرفت

این آتش درون بکند هم سرایتی)

 

مرکبین چکدی لجامین هولیدن

سویلدی کیمدور بیله ناله ایدن؟

 

قلبیمی درده گتوردی ناله سی

سنگ خارایه موثردور سسی

 

اوز غلامی ویردی اول شومه جواب

مادر عباسدور بو دلکباب

 

اول شقاوتلن او شوم کین شعار

آغلادی یاندی، دئدی چوخ حقی وار

 

گرچه بو عورت جهانی داغلیوب

جان ویرنجه آغلاسا آز آغلیوب

 

مرحوم شهاب تبریزی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , شهاب تبریزی

 

------------

 

در مدح حضرت ام البنین (سلام الله)

 

 طبعیم گلوبدورجوششه مولاعلینون عشقینه

جولان ایدور  اما   ولی  ام البنینون عشقینه

 

ام البنینون   بختینه  باخ  گور نجه شایسته دی

اولسون علینون همسری شایسته و بایسته دی

 

دوزدور خلایق  هرچه  لایق  آفرین مصداقینه

مطلب گرک تقدیم اولا  ئوز  عاشق مشتاقینه

 

بیگانه   بیلمز   حضرت  ام البنینون قیمتین

کیمدور فقط زینب  بیلر تنها اونون شخصیتین

 

حور  و   ویا   اینکه   ملک  یازسام مقامین عالیدی

مین مین  اولاردان باش اونون  بیر نقطه ی  اقبالیدی

 

آلله یازانداسرنوشتین عرش اعلاده جلی

اولسون یازوب پیشانیسینده همسر مولا علی

 

یوخدور   سعادت   هر  کسه   بیت ولایتدن ئوپه

یا     که    گلوب  ئوز  باشینه   باب امامتدن ئوپه

 

پروردگارین حکمتی  حد  و حساب اوستونده دی

ارزش   که  ویرسون  عورته  حفظ حجاب اوستونده دی

 

ام  البنینون مرحبا ذاتینده کی ایمانینه

احسن  بنای زندگیده باغلیان پیمانینه

 

هرکس اولوبدی خواستگاری اولیندن لا دیدی

گر  باب  میلیم  اولماسا  گیتمم  گله  دنیا دیدی

 

من  ازدواجیمده  گرک دنیاده غوغا ایلیم

مهریه م   اولسا  هر نه  قدر اهدای  زهرا ایلیم

 

باخ انتخابیم بیرکیشی اولسون گرک  که ناب اولا

آلله   اعلانین   بوتون مخلوقینه   ارباب اولا

 

ارباب مال و ثروت و  دارایی  دنیا خییر

یا صاحب  دشت کویر و وسعت صحرا خییر

 

من نیلورم مال ومنالی نیتیم چون آیریدی

کلاً  بو مورده اولان ذهنیتیم چون آیریدی

 

گویلوم  گزور  آختاردیقیم  مردی تاپا مردانه وار

سودای عشقینده یانام زهراکیمی پروانه وار

 

قیلسا عنایت بختیمه واللهی  روح فاطمه

اولام حسین و زینبه دایم  ئولونجک خادمه

 

کلثومین  حتی  دهریده  باخمام اوشاقدی یاشینه

آلام حسندن رخصت ایفا دولانام باشینه

 

فرهاد گوهری

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , فرهاد گوهری

 

------------

 

احوالات حضرت ام البنین (سلام الله)

 

ناله ای جانسوز دلهارا پریشان میکند

کیست این غمدیده کزسوزدل افغان میکند

 

کیست بانوی سیه پوشی که هرروزازقریش

میرود اندربقیع و ناله از جان میکند

 

سالها از ماجرای کربلا  بگذشت و باز

این زن غمدیده یاد ازآن شهیدان میکند

 

این نه کلثوم است و نی زینب بود ام البنین

کاینچنین آه و نوا درآن بیابان میکند

 

درعزای چار فرزندش کند بزمی بپا

شمع این بزم عزا ازاشک چشمان میکند

 

میکشد با حسرت بسیارنقش چارقبر

وزغم هریک خروش ازقلب سوزان میکند

 

دمبدم گوید نخوانیدم دگرام البنین

زین بیان دلهای جمعی را پریشان میکند

 

چون بیاد آرد زدرد و داغ جانسوزحسین

جای اشک ازدیده خون دل بدامان میکند

 

او بریزد اشک غم بهرحسین و درعوض

فاطمه درماتم عباس افغان میکند

 

ای (موید) دامن ام البنین ازکف مده

کاین ملیکه با نگاهی درد و درمان میکند

 

 موید خراسانی

منبع کانال گنجینه گذشتگان

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , سید رضا مؤید

 

------------

 

جلالت حضرت ام البنین (سلام الله)

 

همسر مولا امیرالمومنین

مظهرمهرو وفا ام البنین

 

السلام ای گوهردریای عشق

السلام ای لاله صحرای عشق

 

السلام ای مظهرصبرووفا

السلام ای زوجه شیرخدا

 

السلام ای لولو بحرشرف

گوهرایثارو عصمت را صدف

 

السلام ای باغبان لاله ها

ای به حیرانت همه آلاله ها

 

السلام ای مادرسلطان عشق

نام تو دیباچه دیوان عشق

 

السلام ای بحرعصمت شط نور

خادم درگاه تو غلمان و حور

 

السلام ای مفخرما شیعیان

ای فدای نام تو اهل جهان

 

خوانده ای خودرا کنیزفاطمه

داده ای درس محبت برهمه

 

باغبان گلشن آلعلی

بعد زهرا بوده ای تنها بلی

 

برابوفاضل بدنیا مادری

زین سبب بر کل دنیا مفخری

 

باب حاجات همه شدپورتو

خودبود او شاخه ای ازنور تو

 

چون باو شیر محبت داده ای

درس ایثارو عطوفت داده ای

 

ازکرم کرده خداوندش عطا

درجهان یا فاطمه دارالشفا

 

دشمنان هم رو بسویش آورند

خیرها چون دوستان آنها برند

 

ما زتو شرمنده ایم ام البنین

از کرم بخشا اگرگشتی غمین

 

دم زعثمان تو کمتر میزنیم

یا سخن کمتر زجعفرمیزنیم

 

من همه گریم به اشک و آه تو

اندکی گویم زعبدالله تو

 

او به عاشورا چو یک شیر ژیان

حمله ای کرده چون او برروبهان

 

قلب دشمن را به حمله تا شکافت

آتش تیغش ستمکاران گداخت

 

حمله ای چون باب خود حیدرنمود

کربلا را عرصه خیبرنمود

 

چون علی تا حمله را آغاز کرد

کربلا برآسمانها ناز کرد

 

میمنه چون میسره اندرفرار

قلب لشکرگشته اکثرتارو مار

 

تا که عبدالله تو درخون طپید

نوبت جانبازی جعفررسید

 

پیش عباس آمده شیرژیان

درکف او تیغ تیزجانستان

 

اندم عباست ایا ام البنین

جعفرت را بوسه ای زد برجبین

 

گفت رو پشت و پناهت داورم

ای عزیز مرتضی و مادرم

 

چون نگون گشته به حاک کربلا

خوانده برعباس ادرک یا اخا

 

مرغ روح جعفرت تا پرکشید

نوبت جانبازی جعفر رسید

 

شد به میدان بلا درنینوا

خیبری دیگرشده درکربلا

 

خرمن عمرعدو آتش گرفت

غرق خون شد هرکسی راهش گرفت

 

خولی ملعون دمی تیری بدست

آمد و زانو زد و یک دم نشست

 

تیرازپیکان خولی پرزنان

شد جبین و وجبین اورا نشان

 

تیردرپیشانی او جا گرفت

درکمین فرددگرماوا گرفت

 

ازکمین آمد برون آن پست دون

پیکرعثمان شد آغشته بخون

 

ای تو ما را دردو دنیا دادرس

از کرم لطفی نما فریاد رس

 

درد پنهان همه بنما دوا

ازتو میخواهیم برات کربلا

 

جعفر زاده

منبع کانال گنجینه گذشتگان

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه فارسی , جعفر زاده

 

------------

 

 وداع فاطمه ام البنین (سلام الله)

با حضرت امام حسین (علیه السلام)

 

رجوع قیلدی درست ایتماقا بساط سفر

تمام یاور سلطان دین صغیر و کبیر

 

خصوص تازه جوانان هاشمی فطرت

ویرردی جمله سی تخت روانینه زینت

 

ایشیدیلر اوجالوب طرقوا صداسی گلور

شهنشه نجفین یار مه لقاسی گلور

 

دیردیلر یول آچون یا معاشر الاحباب

زمین ماریه سقاسینین أناسی گلور

 

نه گوردولر که یتوب کاروانه ام بنین

یاپوشدی دوتدی علمدار کربلا نین الین

 

آپاردی محضر پاک امام والایه

دولاندوروب باشینا ایتدی عرض مولایه

 

فدا اولوم سنه ای کاینات مولاسی

علی اکبره قول ویر میشم بو عباسی

 

اگر قبول ایلسن ای امام عرش فراش

بو اوغلوم اوغلووا نوکردی من سنه قره واش

 

بویوردی سرور بطحا ایا ملک منظر

بو قدر ویرمه حسینه بیله خجالتلر

 

اوزون منه آناسان اوغلون همزبانیمدور

وفالی قارداشیم عباس جسم و جانیمدور

 

بو سوز تمامه یتوشموشدی گوردیلر یاران

اوجالدی خلق آراسیندا آهیله افغان

 

ایدوب نظاره خلایق نه کوردولر ناگاه

جناب جعفر طیارین اوغلی عبدلله

 

گلور یانینجا ایکی نوجوان لاله عذار

دیر فغانیله ای سبط احمد مختار

 

قوجالموشام من اوزوم یوخدی طاقت سفریم

منیم یریمه عوضدور بو نور دیده لریم

 

عم اوغلوووندا بولار تحفه محقریدور

ولی ایکی قوزی بیر قوچ فدا برابریدور

 

زمین کرببلا ایچره ای امام زمان

کرگ ازل اولالار اکبر اوغلووا قربان

 

او دمده چونکه بفرموده امام امم

گلوب کجاوه لره اگلشوبدی اهل حرم

 

حرمسرا قاپوسیندان اوجالدی سس ناگاه

نجیبه زینب بنت علی ولی الله

 

کنار اولون چکیلون نور حق ضیاسی گلور

حریم لم یزلین بانوی حیاسی گلور

 

او کیمسه دور بو گلن عورت ای معاشر ناس

أچاندا باشینی گون چخماقا حیاسی گلور

 

چکیلدی خلق کناره تمام پیر و جوان

جلال و کوکبه فاطمیه اولدی عیان

 

کیچوب حرم قاپوسیندان بعز و ناز و ادب

حسین باجیسی خیر النسا قیزی زینب

 

کنیز لر دوزولوب هم صولوندا صاقیندا

دوروب نظامیله قارداشلاری قباقینده

 

ألوب أرایه اونی هاشمیه عورتلر

ألوب کنارینی هم قاسم و علی اکبر

 

بو شوکتیله یتن وقته بانوی دو جهان

قباقینه چکیلوب زر نگار تخت روان

 

چیخاندا تخت روانه او بنت اشرف ناس

ویروب ایاقینین ألتینا چکنینی عباس

 

دوتوبدی قولارینی مکه و حرم شاهی

خطاب قیلدی که ای برج عصمتین ماهی

 

بویور جلالیله تخت روانه بسم الله

بو یرده خاطریمه دوشدی کربلا ناگاه

 

او دم که ماریه دشتینده روز عاشورا

همین بو زینب محنت نصیب گونی قرا

 

جفائیله قولی باغلی ایکی گوزی گریان

برابرینه چکوبلر ، ناقه عریان

 

مرحوم استاد قمری دربندی

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت امام حسین (ع) وداع , حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , قمری

 

------------

 

ازدواج امیرالمؤمنین با خانم ام البنین (سلام الله)

 و ولادت حضرت ابوالفضل (علیه السلام)

 و گریز به امان نامه

 

اثبات مطلبه گرک الده دلیل اولا

محکم شهودیلن یازیلا سوز ثَقیل اولا

 

واردور محل شُبهه مگر بو روایته

بیر حال دا کی روایته راوی عقیل اولا

 

بیر گون دیور بویوردی منه قارداشیم علی

بیر عورت ایستورم ائویمه تا کفیل اولا

 

شرط ازل منزّه اولا خانواده سی

خویش و تبار و طائفه سی چوخ اصیل اولا

 

عورت اوزی محجّبه پابندِ حکم دین

قدّی کشیده صاحب خُلقِ جمیل اولا

 

فکریم بودور کی حق منیچون بیر اوغول وئره

یومِ بلاده حامی آل خلیل اولا

 

ارباب حاجتون ایلیه حاجتین روا

درمانده لر گئدوب قاپوسیندا دخیل اولا

 

پرچم گوتورسه جعفر طیّاره اوخشیا

عیناً شباهتی منه از هر قبیل اولا

 

صف سیندیرا جهاد ائده ، سرلشکر ئولدوره

معناده آفرین دیه نی جبرئیل اولا

 

عشقِ حسینه روحینی تعلیم ائدم اونون

آخر نفس حسین دیوب اوندان قتیل اولا

 

یئتسه الی فراته حسین سیز سو ایچمیه

مشتاقِ حوضِ کوثر و یا سلسبیل اولا

 

آبِ روانِ نهره باخوب شرمسار ائده

تیپِ مجاهد همّتینه افتخار ائده

 

آگاه اولوب عقیل ، امامون مرامینه

جهد ایلدی یئتیرسون او سلطانی کامینه

 

بیر بیر گزوب قبایل ملک مدینه نی

بیر قیز تاپوبدی لایق امامین مقامینه

 

بو قرعه ی سعادت و عزّت نتیجه ده

خوشبخت ائدوبدی فاطمه نین چیخدی نامینه

 

قویدی یوزون گلنده او پاک آستانیه

تسلیم اولوب یانان قاپینون احتشامینه

 

زوّار اولوبدی محسنون اوپدی مزارینی

یوز وئردی اشک غصه ، دولوب چشم جامینه

 

باشلاندی عمرونون عظمتلی زمانه سی

عزّت یئتیشدی گوندوزونه صبح و شامینه

 

مجذوب اولوب علی قیزی صدّیقه زینبون

سیر سلوک و طرزِ سجود و قیامینه

 

تفسیر ائدردی آیه خواتین یثربه

آگاه ائدردی خلقی حلال و حرامینه

 

روحاً اولاردی ام بنین بس کی شادمان

حمد و سپاس ائدردی خدای گرامینه

 

یارب دییردی ائتدون عجب بختور منی

چکدون کمینه بنده وی عزّت مقامینه

 

خوش حالیمه منیم کیمه گور اولموشام آنا

بختیم هماسی شهپر آچوب عرش بامینه

 

توفیق اولوب رفیق یئتیشدیم مرامیمه

زهرا ائوینده لطف ائت اولوم یاخشی خادمه

 

خدمتله جلب ائدیم حسنینون رضایتین

بیر مهربان کنیزی اولوم آل عصمتین

 

دورد گل قویوب بتول بو منزل ده یادگار

هر دوردونون یقین آپاروب قبره حسرتین

 

اما حسینه چوخدی علاقم بو قلبیده

اوز منطقی حکایت ائدر اوز لیاقتین

 

بیر وعده ایلورم سنه ای حیِّ ذوالجلال

افزون ایله بو جاریه نون قدر و قیمتین

 

لطف ایله بیر اوغول من ، حسینه غلام ائدیم

دوتسون گرامی مقدمینون خا‌کِ عزّتین

 

ام البنین دعاسینی حق ائتدی مستجاب

آرتوردی دودمانِ علی ده شرافتین

 

چاتدی او گون مرامه دوغوب ارشد اوغلونی

شیر خدایه مژده وئروبلر ولادتین

 

مولود اطهری او شه آلدی قوجاقینه

باخدی مُعاینه ایلدی قدّ و قامتین

 

بی اختیار کوینگینون قوزادی قولون

مدّ نظرده دوتدی نیستان مصیبتین

 

نوفل قلینجینون یئرینی اوپدی آغلادی

تحریک ائدوب آتا ، آنانین دل ده رقّتین

 

عرض ایلدی آقا ندور ایرادی اوغلومون

بو آغلاماقیوین منه کشف ایله علّتین

 

فرمایش ائتدی باخما منیم اشک و آهیمه

ایرادی یوخدی اوغلوون هیچ ائتمه واهمه

 

ذاتِ یگانه گوهر اعلا وئروب منه

باغِ ولاده نوگل زیبا وئروب منه

 

گر موته غزوه سینده شهید اولدی قارداشیم

جعفر شبیهی ضیغمِ هیجا وئروب منه

 

بوش قویمادی جهاندا عموم حمزه نین یئرین

حمزه کیمی دلیر و توانا وئروب منه

 

عباس آدیله سیز بالامون سسلیون آدین

بوالفضل ائدوب فضیلته دارا وئروب منه

 

ممکن دگول بو صدق و صداقت ده بیر اوغول

وئرسین جهاندا بیر کسه ، اما وئروب منه

 

چوخداندی بو ولادته من انتظاریدیم

مقصودیمی خدای توانا وئروب منه

 

قویدی قدم جهانه حسینون کمکچیسی

علت او دور کی قلبیده یارا وئروب منه

 

احسن سنه مجاهد صالح دوغان آنا

جان آفرین نه پنجه لی عنقا وئروب منه

 

آل اوغلووی قوجاقیوه صود وئر ، سن آغلاما

باخما منه کی اوز غمِ عظما وئروب منه

 

نازیله بسله گوزله ایکی گوزلرون کیمی

حیِّ قدیر گور نه مزایا وئروب منه

 

اما مواظب اول اوجا یئردن ییخیلماسین

چون حق بو طفلی سالمُ الاَعضا وئروب منه

 

هر ساعتی که گلسه حسینیم سراغینه

گر یاتمیش اولسا فوراً اویات وئر قوجاغینه

 

 ام البنین اولوبدی ابوالفضله دلنواز

باغِ ولاده رشد ائدوب اول سروِ سرفراز

 

شیر خدا مربّی روحانی سی اولوب

بوالفضلینه فضیلتیله وئردی امتیاز

 

گاهی آلاردی سینه سینون اوسته مجتبی

منله دییردی گل دیله قارداش دانش بیر آز

 

گاهی آلوب قوجاقینه مظلوم کربلا

عشق عالمی قیلاردی ابوالفضله کشف راز

 

ای عشقیمون اسیری منه عاشقانه باخ

دلداده مشتروندی سنون قیل حسینه ناز

 

آچ قوللارون گورنده منی بوینوما دولا

سن شوره گلدوقیجه چکیم آهِ جانگداز

 

قارداش دئ قارداشون سنه عشقیله جان دئسون

قوی رشک آپارسون عشقیمیزه عالمِ مَجاز

 

ثابت قدم سن عشقیده سنده حسین کیمی

حاشا اولا سنون کیمی سربازِ پاکباز

 

غمدن قوتاردی لطف خدا آل هاشمی

گورمز سنون کیمی بیر اوغول یثرب و حجاز

 

خوش قامتون مجسّمه ی صدق و سِلمدور

روحون ائدر اطاعتِ معبودی پیشواز

 

اولادِ مرتضی اولانون افتخاریدور

هم عاشقِ جهاد اولی هم عاشقِ نماز

 

بیز دلخوشوق عبادت و راز و نیازیله

پیمان نا گسسته میز وار نمازیله

 

عباسین حق چوخالتدی جلال و وقارینی

عزّت وئروب عزیز ایلدی روزگارینی

 

هر کوچه دن دوشردی گذاری مدینه ده

مردم چکردی مقدمینون انتظارینی

 

بعضی دییردی یول وئرون حیدر یئریش گلور

آرام اولون زیارت ائداخ گل عذارینی

 

بعضی دییردی زینب عجب اولدی بختور

یدّی وفالی قارداش آلوبدور کنارینی

 

بعضی دییردی پنجه و بازو لره باخون

الدن آلاردی هر باخانون اختیارینی

 

بعضی دییردی عابدِ صالح دیون بونا

تقدیس ائدر خضوعیله پروردگارینی

 

بعضی دییردی کاش ائویمه بیر قوناق گله

صحبت ائده گورم او لبِ دُر نثارینی

 

چرخ اولمادی بو سوزلره افسوس مشتری

طوفان ائدوبدی پوزدی امامت بهارینی

 

ییخدی ائوین جلای وطن ائتدی زینبی

کرب و بلایه چکدی حسینون قطارینی

 

روزِ نهم ، غروبه یاخین ، عالم هولناک

وحشت آلوب بناتِ حسینون قرارینی

 

شمر اولدی خیمه گاهه سرازیر تلّیدن

وئردی محیط نوریده ظلمت شعارینی

 

قیلدی بیان منیم باجیم اوغلانلاری هانی

فرمان گتیرموشم اولارون آخماسین قانی

 

شمرون نداسی منعکس اولدی خیامیده

تولید وحشت ائتدی حریم امامیده

 

عباس اولوب او پیر ظلالتله روبرو

عادل دایاندی ظالمیله بیر مقامیده

 

تسلیم ائدوبدی نامه نی شمر ، آچدی صحبتی

محبوب سن دئدی نظرِ خاصّ و عامیده

 

علّت او دور امیر ائدوب حقونده التفات

وئرموش امان نویدی بو حکمِ گرامیده

 

ال چک حسیندن آخر حسینده نه گورموسن

غیر از ئولوم نه حاصلی وار بو قیامیده

 

وئردی جواب شمره ابوالفضل نامدار

غفلت واروندی زندگی بی دوامیده

 

سنله منیم نه نسبتیم ای اشقی الاشقیا؟

سن آییری بیر روش ده من آییری مرامیده

 

شاه و سپاهووی گوزومه چکمه چوخ منیم

دعوانی ارزیابی ائده لر ختامیده

 

بیز فاتحوخ ئولنده ده ئولدورنده ده

بیز حاکموخ محاکمه ی انتقامیده

 

ویرانه قویدی یثربی ظاهرده گر یزید

یثرب لیلر علم ووراجاخ قلبِ شامیده

 

طرد ایلدی او ظالمی قهر و عتابیله

قارداشلارین حضوره چاغوردی شتابیله

 

ادامه دارد...

 

مرحوم انور اردبیلی

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , انور اردبیلی

 

------------

 

حضرت ام البنین (سلام الله)

 

زوجه ی شیر خداوند وحید

فاطمه، امّ ابوالفضل رشید

 

ویردی ترتیب اول ستم کش دورت مزار

هر بیری بیر نوجوانه یادگار

 

ایتدی قبرستاندا دائم مسکنین

عرش اعلایه اوجاتدی شیونین

 

یاد ایدردی اوز عزیز جانلارین

تشنه لب جاندان گیچن اوغلانلارین

 

وای اوغول وای دلده، گوزده اشک ناب

یثربین اهلینه ایلردی خطاب

 

حالیمی بی حد پریشان ایتمیون

رحم ایدون گوزیاشیمی قان ایتمیون

 

اولمیون راضی اولوم چوخ دل کباب

ایتمیون امّ البنین آدی خطاب

 

سویلینده سیز منه امّ البنین

آرتیرور بو آد منه شور و انین

 

یادیمه قهراً دوشور اوغلانلاریم

قوّت روحیم عزیز جانلاریم

 

واریدی دورت سرو آزادیم منیم

اونلاریله خاطر شادیم منیم

 

نه روادور بیر اوغولسوز مادرین

سسلسونلر آدینی امّ البنین

 

وای منه ایوای بلالی قلبیمه

وا اسف ایوای یارالی قلبیمه

 

نقل ایدولّر کربلادن بیر خبر

بو خبر ایلور منی شوریده سر

 

اوغلوم عبّاسین دیولّر اهل شام

اللرین قطع ایلیوبلر تشنه کام

 

ای منیم شیر اوغلوم، ای آرام جام

ای آدی عبّاس، اوزی شیر ژیان

 

من ایشیتدیم بیر ستمکار عنود

کربلاده ووردی باشوندان عمود

 

سنکه دعواده آجیقلی شیریدون

صاحب سرپنجه و شمشیریدون

 

واریدی کیمده جسارت برملا

سن کیمی شیره ایده بیله جفا

 

الده گر اولسیدی شمشیرون سنون

ایلینمزدی جسارت دشمنون

 

بس بیله معلوم اولور قوم شریر

اللرون کسمیشدی ای شیر دلیر

 

تا حیاتیم وار بو دنیاده ملول

وا ابوالفضلا دیوب یانّام اوغول

 

قولینه فعلیله بانوی جهان

ویردی دنیاده غریبه امتحان

 

جان ویرونجه ایتدی افغان آغلادی

توکدی گوزدن خون دل، قان آغلادی

 

یثربون والیسی مروان شرور

جنب قبرستاندان ایلوردی عبور

 

گوردی بیر عورت ایله فریاد ایدور

وای اوغول وای دلده آه و داد ایدور

 

شش جهاتی دولدوروب شیون سسی

پارچالور قلبی فغان و ناله سی

 

سویلدی کیمدور بو سینه داغلوری

هانسی ثکلا اوغلونا قان آغلوری

 

ویردیلر اول سنگدل شومه جواب

بو بلا همخانه سی خانه خراب

 

بوترابه زوجه دور امّ البنین

مادر عبّاس فُهل بی قرین

 

شمریدن آرتوق شقی مروان دون

گوزیاشین توکدی، غمی اولدی فزون

 

بیر بیره چالدی الین اول نابکار

سویلدی امّ البنینون حقّی وار

 

واردی تا دنیا یوزینده کائنات

دوغماز عبّاسین نظیرین امّهات

 

ای بنی هاشم آیی کان ادب

وی اولان باب الحوائج منتخب

 

من حسینی ناخوشام هم بی کسم

دامنون محکم دوتوب ویرّم قسم

 

بیر حسین اول شاه دینین جانینه

بیر آنان امّ البنینون جانینه

 

ایسته اللهوندان ای کان وفا

بو مرضدن تیز منه ویرسون شِفا

 

اوچ آیی گیچدی ملول و دلغمین

بیر تصادم ایلیوب خانه نشین

 

نه سنق چی باش تاپور نه بیر طبیب

باری سن لطفوندن ایتمه بی نصیب

 

تا شِفا ویرسون خدای لایَنام

آستانوزده ایدوم خدمت مدام 

 

مرحوم حسینی سعدی زمان

منبع مجموعه کانالهای مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , حسینی سعدی زمان

 

------------

 

 زبانحال حضرت زینب (سلام الله) به حضرت ام البنین (سلام الله)

 

  ای اوغولسوز امّ البنین آدی غم قرینی بی غم گسار آنا

سن کیمی اوغول داغ دیده سی حقّی وار اولا اشکبار آنا

 

حشره دین ایده آه و زار آنا

 

دلده کی یانان شعله ی غمه بیز گرک یانوب سینه داغلیاق

صبح زینبی تیره شام ایدن غمده باشه گَل قاره باغلیاق

 

آغلا آغلاسان هر قدر بو گون سنده منده عبّاسه آغلیاق

بلکه عمروموز تیز فنا اولا دور ایدونجه بو روزگار آنا

 

هر قدر که تار حیاتینه اوز وجودی بستِیدی بو جوان

گلستان آل پیمبره اولمادی یته صرصر خزان

 

قویمادی جفا خاری جور ایده بیر گله بو همّتلی باغبان

گلشن حیاتینده حیف اولا تیز خزان اولوندی بهار آنا

 

هارداکی بو شهزاده ایستیوب ایله سون منی محمله سوار

خم قیلاردی اوز سرو قدّینی بدر ماه اولوردی هلال وار

 

کاروان عشقه غلام اوزون فرض ایدردی یا بیر طلایه وار

ایله با وفا جان فشانه من حیف اولانمادیم جان نثار آنا

 

عاقبت مکان اولدی بیزلره وادی غم افزای کربلا

دم به دم منیم ناله مونسیم اولدی همدمیم محنت و بلا

 

نوره ابر ظلمت محیط اولوب عاشر محرّمده برملا

آیدا باتدی گونده اولوب منیم روز روشنیم لیل تار آنا

 

اونداکی شهید اولدولار هامی آل حیدره یتدی چوخ اَلم

شیر پنجه سی بنده بندیدی قولّار اوسته چون شاخه ی قلم

 

خیمه لرده بیر پادشاهیدی بیر وزیری اول صاحب علم

العطش دیردی خیامیده هر نفسده خرد و کبار آنا

 

شدّت عطشدن بنات تک جمع اولوبلا یکسر مخدّرات

ماه دوره سین هاله تک دوتوب گوئیا جُدی فرض ایدوب بنات

 

عرض ایدوب سکینه عمو منه سو تدارک ایت، ایله التفات

چون اوزی بُلوردی او بینوا اود دوتوب سوسوزدان یانار آنا

 

تشنه لبلره سو گَتورماقا اذن آلندی دربار شاهیدن

ماه هاشمی آفتاب تک چخدی مشرق خیمه گاهیدن

 

سایه تک او دم گوندن آیریلوب پادشاه عالم پناهیدن

رزمگاهه یوز قویدی گیتماقا شیر شرزه ی جان شکار آنا

 

بیر ایله شجاعت نشان ویروب لشکره او فرزند مرتضی

فرقه ی جفاکاره تنگ اولوب برملا او وسعتله بیر فضا

 

اَللری کسیلمزدی مطلقا یازماسِیدی گر منشی قضا

شیر پنجه سیز قالماقین یقین ایلمز اوزی اختیار آنا

 

وارد اولدی نهر فراته تا آچدی بیرق فتح پرچمین

مشکی دولدوروب چخدی نهریدن نه یسار فکرینده نه یمین

 

بُلمدی که دست قضا ایدوب مشک آبی بیر تیریله کمین

مشکه اوخ دگوب شربت حیات اولدی چوخ اونا ناگوار آنا

 

دینه خدمتین مقتضی بُلوب نفسینه او سردار باوفا

خدمتینده بیر جفت اَل ویروب تاپسون اوز مقامینده ارتقا

 

دفتر شهادتده ثبت اولوب اول مکین دیهیم ارتضی

بیر دَمیر عمودیله اولماقا مُلک عشقیده تاجدار آنا

 

سن کیمی بیر اهل دل ایسترم درد دل دیوب بی قرار ایدم

شعله ی دل داغداریمی آه سردیلن آشکار ایدم

 

قورخورام دیم دردیمی سنی قبر ایوینده ده اشکبار ایدم

بیر بیر ایتدوقوم شرح حال اوچون سندن ایلرم اعتذار آنا

 

کوفه ده او گون روز حشریدن زینبه که اعلان اولونمادی

بیر جدا بویوندا دایاندی گون حیف آی نمایان اولونمادی

 

احتراماً آلچیقلانوب قمر اقترانه عنوان اولونمادی

قویمادی قیامت قیام ایده ماه ایلدی استتار آنا

 

نار ظلمیلن گوردوم اودلانوب یاندی خیمه ی طاهراتی من

ایلدوم شکایته زبانینه قفل، قید صبر و ثباتی من

 

یوخسا یاندیراردوم او حالیده نه رواقیلن شش جهاتی من

شعله ی غمه آه سردیلن بی ثبات و بی اصطبار آنا

 

سعدین اوغلی گوردی که زینبه غم گونونده غمخوار قالمادی

خیمه گاهه اود ووردولار یانوب، دار غمده دیّار قالمادی

 

یاندوروردی بیماریده گوره بیر نفر هوادار قالمادی

تار عمریمی یاندورِیدی کاش اوندا شعله ی حرّ نار آنا

 

باشیما گَلن رنج و محنتین شرحینه ویرم گر ادامه من

عُشر اولونجا اعشاریدن بیری عمریمی یتورّم تمامه من

 

قالدی کوفه و کربلا غمی ایمدی دور گیداخ سنله شامه من

محضر امامتده گور ندور بزم شرب و نرد و قمار آنا

 

ای یتیم همواره چنگ وور ذیل لطف باب الحوائجه

ایسته سن خدا تیز مرادیوی حاصل ایلسون سالماسون گئجه

 

سنده اوز دلونجه آناسینا عرض قیل صباح اولسا یا گئجه

ای اوغولسوز امّ البنین آدی غم قرینی بی غم گسار آنا

 

مولانا یتیم

منبع مجموعه مدح و مرثیه

موضوع: حضرت ام البنین (س) احوالات ,
زبان شعر و شاعر: نوحه ترکی , مولانا یتیم

اینستاگرام نوحه باران

نظرات (۰)
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">